هدف وسیله را توجیه می کند و مرگ آرمان گرایی:نقد سخنان نوشابه امیری


Share/Save/Bookmark

mahmood delkhasteh
by mahmood delkhasteh
20-Jul-2012
 

این بخش از نقد گفتمان حاکم بر جلسه بروکسل، سبب بحث بیشتری شد و بنابرفکر کردم که شاید بهتر باشد که این بخش را بصورت مستقل منتشر کنم:

دیگر اینکه از آنجا که هدف شرکت کنندگان در جلسه دستیابی به قدرت و از طریق قدرت است، پس برای آنها، هدف وسیله را توجیه می کند. سخنان خانم نوشابه امیری در وضوح کامل این واقعیت را در شفافیت کامل نشان می دهد:

‌"اگر مساله تامین مالی مهم است، زمان ارمان گرایی و شعار دادن نیز گذشته است. وقتی مردم ما به این خواست
می‌رسند که جدا از مرگ بر این و آن تاکید می‌کنند که رای من کو و حق اساسی را طلب می‌کنند که نشانه تحول در جامعه ماست. اگر جمهوری اسلامی می‌تواند به برخی پول دهد برای راه‌اندازی رسانه، ما نیز باید بتوانیم. برای ساختن چنین ساختاری مهم نیست این پول از کجا می‌آید. تعهد من رساندن خبر به جامعه است. با تمام محاسبات این مهم از عهده دوستان برخواهد آمد. ما سرمایه‌داران ایرانی داریم که می‌دانند چه کنند.اگر الجزیره توانسته کار کند یعنی امکانش وجود دارد. ما نیروی کار داریم و اگر شما ساختارش را درست کنید و اجازه دهید رسانه‌ای تشکیل شود که همه اقشار و گرایشات در آن حضور داشته باشند، باید این فرصت را در اختیار مردم قرار داد".

اگر به سخنان ایشان که بدون هیچ ربط منطقی انجام شده اند دقت کنیم، متوجه می شویم که ایشان که سعی کرده اند که هم شعار <رای من کو> را شعاری اساسی ( که این نشان از عدم آگاهی ایشان نسبت به حقوق انسان دارد چرا که انسانی که به حقوق ذاتی خود عارف باشد با <شعار حق من کو> که همان حق انسانها در تعیین سرنوشت خود می باشد و حاکمیت جمهور مردم، به خیابان می رود و اینگونه شعاری، شعاری اساسی می باشد. شعار رای من کو زمانی اساسی می شود که چنین رایی منجر به برقراری این حاکمیت شود و در غیر اینصورت فریبی بیش نیست. ) دانسته وبعد آن را در کنار خداحافظی با آرمان گرایی بنشانند، تا از آن دیدگاه ماکیاولیستی و لنینیستی خویش که همان هدف وسیله را توجیه می کند را استخراج کنند، دقت کنیم متوجه می شویم که:

1. از آنجا که شعار هدف وسیله را توجیه می کند دروغی بیش نیست چرا که هدف وسیله را نه توجیه که در وسیله بیان می شود(goal is reflected in the means). به سخن دیگر، این در استفاده از نوع وسیله است که هدف، خود را آشکار می کند ( برای مثال رابطه آب و تشنگی: وقتی کسی آب – وسیله- را بر لب می رساند، می شود فهمید که هدف رفع تشنگی می باشد) اگر با این نظر موافق شویم آنگاه خواهیم دید که وقتی برای خانم نوشابه امیری نوع وسیله مهم نیست و اخلاق در آن جایی ندارد و از آنجا که این قدرت است که اخلاق ندارد، بنابر این ایشان از طریق قدرت است که می خواهند عمل کنند و برای همین می خواهند آرمان گرایی را دور بیاندازند. البته زمانی که وسیله، قدرت است، هدف نیز قدرت ( حداقل از نوع رسانه ای آن.) خواهد بود و در واقع ایشان برای رسیدن به قدرت و نه آزادی، می باشد که مشغول مبارزه هستند.

2. وقتی ایشان سخن از مرگ دوران آرمان گرایی می زنند که در واقع همان سخن نخ نما شده فوکویا و پایان تاریخ، که خود او هم تا حد زیادی از آن فاصله گرفته است، می باشد را می زنند تا توجیه گر خود را در خدمت منافع غرب و دیگر قدرتهای خارجی قرار دادن شوند بار دیگر نشان می دهند که شخصیت و اندیشه راهنمایی انباشته از قدرت دارند. چرا که آرمان خواهی، یکی از اصلی ترین باز تابهای بعد معنوی انسان است و انسان بدون آرمان، انسانی غافل از بعد معنوی خود می باشد. البته انسان غافل از بعد معنوی خود، محکوم است که خود را تسلیم روابط قوا کند و قدرت را اصل بگیرد و در نتیجه رسیدن به آن را هدف. بنابراین و به این طریق نیز می شود دید که درد ایشان و همفکران ایشان نه آزادی که قدرت می باشد و بهمین علت است که اصرار دارند کوشش دارند به مردم بباورانند که دوران مبارزه اخلاقی و آرمان گرایی گذشته است.

3. متاسفانه ایشان مانند اکثریت مطلق اهل قلم هم فکر ایشان، از آنجا که اهل تولید فکری و ابتکار نیستند و از طریق مصرف کردن نظرات تئوریسین های غرب است که به کار خود وجهه روشنفکری می دهند، همیشه یک دنده از تحولات فکری در غرب عقب هستند. به همین علت است که می گویند دوران آرمان خواهی به پایان رسیده است. بسیار جای تعجب دارد که امثال ایشان در غرب و در مرکز تولید نظریات اندیشمندان غربی زندگی می کنند ولی چنان از تحولت فکری که در غرب در حال رخ دادن است بی خبرند که انسان از خود سوال می کند که آیا ایشان در پاریس زندگی می کنند و یا در جزیره ای خاموش در آنسوی جهان. البته می شود در پاریس و یا هر جای دیگر دنیا زندگی کرد و رابطه ای اورگانیک و پویا با آن محیط برقرار نکرد.

اگر امثال ایشان با نگاهی رها از قدرت، به وقایعی که در غرب در حال رخ دادن است و می دیدند که ایدئولوژی توتالیتر نئو لیبرالیسم که ادعا می کند دوران آرمانها به پایان رسیده است، خود با شکستی سخت روبرو شده است و در نتیجه جهان را با بحران عظیم مالی و فقر روز افزون و تخریب طبیعت روبرو کرده است. و در عین حال می دیدند که این ایدئولوژی شکست خورده تنها با شعار " آلتر ناتیو دیگری وجود ندارد" (there is no alternative) که دیدگاهی جبر آلود و نوعی دیگر از استبداد است، خود را توجیه و مانند شوروی قبل از فرو پاشی، خصوص دوران برژنف، تظاهر به این می کند که همه چیز درست و مشکلات در حال حل شدن هستند، می کردند. و بعد به جنبشهای عظیمی که بسی گسترده تر از جنبشهای اواخر سالهای 1960 شصت می باشد نظر می انداختند آنگاه متوجه می شدند که جنبشهای سراسری که از یونان و اسپانیا تا شیلی و مکزیک و نیز بسیاری از کشورهای عربی را در بر گرفته، خصوص در اروپا و آمریکا شمالی و جنوبی، بر ادبیات و نظریاتی بنا شده است که انسان را موجودی آرمان زا و آرمان خواه می دانند و در جستجو و عرضه آرمانهایی نضج گرفته بر ارزشها و اهدافی مانند آزادی، استقلال، عدالت اجتماعی و تعاون و دوستی و در نتیجه به چالش کشیدن قدرت سازمان یافته دولت و یا بی ربط کردن آن بنا شده اند، می باشند. در زیر چند نمونه از از این ادبیات را خواهید دید. البته اگر توان آن را می یافتند که خود را از خود سانسوری رها کنند و به کارهای متفکر خودمان، بنی صدر، مراجعه می کردند که بسیاری از این نظریات را بسیار قبل تولید و تدوین کرده است، شاید راه را کوتاهتر می یافتند.

iv] (1). Utopian Pedagogy, ed: Mark Cote, Richard J.J. Day, and Greig de Peuter.

Constituent Imagination, ed: Stevphen Shukaitis+ David Graeber with Erika Biddle

Gramsci Is Dead, Richard J.F.Day

We are everywhere, ed: by Notes from Nowhere

Dissensus on Politics and Aesthetics, Jacques Ranciere

Post – Anarchism, A Reader, ed: by Duane Rousselle and Sureyyya Evren

False Necessity, Roberto Mangabeira Unger.

Change the World Without Taking Power, John Holloway

[v] بنی صدر در کتابهایی نظیر عقل آزاد، عدالت اجتماعی، قران کتاب گفتمان آزادی و استقلال و کتاب توتالیتاریسم، از مناظر فلسفی، دینی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، رابطه انسان با مقوله های آزادی و قدرت و رشد و عدم رشد را مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار داده است.


Share/Save/Bookmark

more from mahmood delkhasteh