نزاکت : در زنجیری از سروده ها


Share/Save/Bookmark

M. Saadat Noury
by M. Saadat Noury
29-Sep-2011
 

 

به مناسبت بی نزاکتی های اخیر در تارنمای ایرانیان 
 
ورق نوساز این دیرین رقم را
ولی نازک تراشی ده قلم را
اگر حرفت نزاکت بار باید
قلم را نازکی بسیار باید
چو مطرب نازکی خواهد در آهنگ
زند مضراب نازک بر رگ چنگ
قلم بردار و نوک خامه کن تیز
به شیرین نغمههای رغبت آمیز
نوای عشق را کن پردهای ساز
که در طاق سپهرش پیچد آواز
فلک هنگامه کن حرف وفا را
برآر از چنگ ناهید این نوا را
حدیث عشق گو کز جمله آن به
ز هر جا قصهٔ آن داستان به
محبت نامهای از خود برون آر
تو خود دانی نمیگویم که چون آر... : وحشی بافقی

درختان تا شوند از باد گاهی راست گاهی کج
قد خلق از سجودت باد گاهی راست گاهی کج
ز بس حسرت که دارد بر تواضع کردن شیرین
کشد نقش مرا فرهاد گاهی راست گاهی کج
زند پر مرغ روحم چون شود از باد جولانش
اطاقه بر سر شمشاد گاهی راست گاهی کج
نزاکت بین که سروش میشود مانند شاخ گل
به نازک جنبشی از باد گاهی راست گاهی کج ... : محتشم کاشانی

هرکه را دل از غبارکینه جویی ها تهی ست
می کشد همچون نیام آسوده در برتیغ را
دل به امید تلافی می تپد اماکجاست
آنقدر زخمی که خواباند به بسترتیغ را
بیدل از هرمصرعم موج نزاکت میچکد
کرده ام رنگین به خون صید لاغرتیغ را : بیدل دهلوی

فرین برکلک سحرانگیز آن صورتنگار
کز مهارت برده معنیها درین صورت به کار
راست پنداری مثالی کرده زین تمثال نقش
از عروس ملک و شوی بخت و زال روزگار
کرده یکسو نوعروسی نقش کاندر صورتش
هر که بگشاید نظر عاشق شود بیاختیار
از تنش بیدا نزاکت همچو نرمی از حریر
در رخش پنهان لطافت همچو گرمی از شرار ... : قاآنی

تا خیال قامتش بیرون نیامد از دلم
کرده ام زنجیر یایش حسرت گیسوی او
گر نمی گردد مه من گرم کین از مهر نیست
از نزاکت طاقت گرمی ندارد خوی او... : عرفی شیرازی

از نزاکت رنگ گر بر چهره ٔ گل بشکند
خار از بی طاقتی در چشم بلبل بشکند: صائب تبریزی

چه با ادب  در شهر بی نزاکت
چه مهربان با میهمانان بی مهر
چه بی صدا می آمدی
چه بی صدا می رفتی ، رفتی... : علی نادر

پرده ی پندار من ، نقش ونگار ماه_توست
تو ندانی "که در این پرده چه ها می بینم" 

رقص_ شیدایی و سرمستی و امید و نشاط
در تو و پیکر_ تو ، در همه جا ، می بینم

گفته اند حسن ، همان به ، که خداداده شود
وین همه حسن_  تو را من ز خدا  می بینم ... : دکتر منوچهر سعا دت نوری

تا که باشد حرف خوش اندر میان
حرف زشت و نا پسند از بهر چیست

واژه ای زیبا  ،  نشان در هر بیان
در خرد ، بر ژاژه  خایی ارج نیست

دکتر منوچهر سعا دت نوری

مجموعه ی گل غنچه های پندار


Share/Save/Bookmark

more from M. Saadat Noury
 
پندارنیک

مرهم صحیح است

پندارنیک


 

 

از بذل توجهتان سپاسگزارم و به سبب اشتباه املایی، شرمنده. چشم امیدم به شاهدان خطا پوش است...


All-Iranians

جناب پندارنیک

All-Iranians


مرهم داریم  و  مرحم  منظور  شما  کدام یک است
//www.loghatnaameh.com/dehkhodasearchresult-fa.html?searchtype=0&word=2YXYsdmH2YU%3d


پندارنیک

لقمان را گفتند...

پندارنیک


 

 

 

 

خواهر مادر اون شاه را چن تا نقطه

که با اون ژست و ادا و اون همه نکته

یه مُلّای فلان نَشُسته،در بدرش کرد

تاج از سرش قاپید و یه وَرَش کرد

شاه برانید و بر ملت چپانید

هیچ مگو از آنچه درانید

....................

....................

....................

....................

درد سر ندهم، استاد را با روده درازی

تنها هم نروم بنده به قاضی

این بی‌ ادبان، وارث زخمند

مرحمشان به این درازی

 

که در برخی‌ نسخه‌ها به این صورت است:

مرحمشان، زبان درازی

 

که بستگی دارد استاد گرانقدر...بستگی دارد

 

 


M. Saadat Noury

از نزاکت سخنم نیست بلند

M. Saadat Noury


همه ی ایرانیان گرامی

با سپاس از پیوند آموزنده وآگاهانه ی شما، در پاسخ، سروده ای دیگر ازبیدل دهلوی
در زمینه ی نزاکت تقدیم می شود

همچو آیینه اگر صاف شوی
همه جا انجمن دیدار است
گوش‌کو تا شود آیینهٔ راز
نالهٔ ما نفس بیمار است
دردگل‌کرد زکفر و دین شد
سبحه اشک مژه‌، زنار است
نیست گرداب‌صفت آرامم
سرنوشتم به خط پرگار است
از نزاکت سخنم نیست بلند
از صدا ساغرگل را عار است
بیدل دهلوی


All-Iranians

قدرت ادب ، نزاکت و احترام به دیگران

All-Iranians



M. Saadat Noury

همه ی ایرانیان گرامی

M. Saadat Noury


با سپاس از توضیح بسیارجالب شما، در پاسخ، سروده ای از حافظ شیرازی در زمینه ی نازک طبعی ( با توجه به اینکه نازک ریشه ی واژه ی نزاکت است ) تقدیم می شود:


خدا را کم نشین با خرقه پوشان/رخ از رندان بی‌سامان مپوشان
در این خرقه بسی آلودگی هست/ خوشا وقت قبای می فروشان
در این صوفی وشان دردی ندیدم/که صافی باد عیش دردنوشان
تو نازک طبعی و طاقت نیاری/ گرانی‌های مشتی دلق پوشان
چو مستم کرده‌ای مستور منشین/چو نوشم داده‌ای زهرم منوشان
بیا و از غبن این سالوسیان بین/صراحی خون دل بربط خروشان
ز دلگرمی حافظ بر حذر باش/که دارد سینه‌ای چون دیگ جوشان


M. Saadat Noury

سروده ای در زمینه ی نزاکت ازعرفی شیرازی

M. Saadat Noury


همه ی ایرانیان گرامی
با سپاس از پیوند بسیارجالب شما، در پاسخ، سروده ای دیگر ازعرفی شیرازی در زمینه ی نزاکت تقدیم می شود:
بیدلی کو از او پرسم دل آواره چیست
از مزاج دل تفاوت تا به سنگ خاره چیست
عهد پیش از خاطرم شد، عشق گویا بنگرم
بی وفایی های بخت و شوخی سیاره چیست
چاره ای آخر ضرور است از پی تحصیل درد
من ندانم هر که می داند بگوید چاره چیست
آن که می دزدد نزاکت نام مرهم از تنش
کی شناسد شکر زخم غمزه ی خونخواره چیست
عرفی شیرازی


M. Saadat Noury

سوسن خانم گرامی

M. Saadat Noury


با سپاس از  نوشته های بسیار سودمند شما، در پاسخ، نکات زیر را یاد آور می شود:
نزاکت : مصدر جعلی فارسیان متعرب است که از ماده ٔ نازک تراشیده اند و عبارت است از اظهار نازک مزاجی خود به قبول کاری به سماجت و ابرام دیگران و با لفظ کردن و کشیدن و گذشتن مستعمل است . (از آنندراج ). فارسیان اشتقاق این لفظ از لفظ نازک به طور عربی کرده اند و حال اینکه فارسی است و در عربی هیچ اصلی ندارد. (غیاث اللغات ).
نزاکت کردن ؛ اظهار نازک مزاجی خود کردن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ).
نزاکت : نازکی . لطافت . (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). ظرافت . زیبائی . (ناظم الاطباء)
نزاکت : سلیقه . (فرهنگ نظام ). نرمی . ملاست . ملایمت . آهستگی . مبادی آدابی . (ناظم الاطباء).
بانزاکت ؛ مبادی آداب . ظریف . (ناظم الاطباء).
بی نزاکت ؛ بی ظرافت . بی ادب . بداخلاق . بی زینت .ناآراسته . ناپاک . کثیف . (ناظم الاطباء).

//www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-665e91a8c02f40b8932d20739eb30e6b-fa.html


All-Iranians

پاسخ خارج از نزاکت وزارت نفت

All-Iranians


 //www.shafaf.ir/fa/pages/?cid=34813 پاسخ خارج از نزاکت روابط عمومی وزارت نفت به یک روزنامه

Soosan Khanoom

“I have come to the frightening conclusion

by Soosan Khanoom on

“I have come to the frightening conclusion that I am the decisive element. It is my personal approach that creates the climate. It is my daily mood that makes the weather. I possess tremendous power to make life miserable or joyous. I can be a tool of torture or an instrument of inspiration, I can humiliate or humor, hurt or heal. In all situations, it is my response that decides whether a crisis is escalated or de-escalated, and a person is humanized or de-humanized...." Goethe


Soosan Khanoom

thank you for the beautiful poetry

by Soosan Khanoom on

 

تا که باشد حرف خوش اندر میان

حرف زشت و نا پسند از بهر چیست 


Soosan Khanoom

Dear Mr. Noury

by Soosan Khanoom on

نمره انضباط همه  ما در ایرانیان دات کام صفره 

 البته نمره شما نه  


M. Saadat Noury

نخلی به نزاکت قدت کم ریزد

M. Saadat Noury


همه ی ایرانیان گرامی
با سپاس از پیوند بسیار آگاهانه ی شما، در پاسخ، یک رباعی از محتشم کاشانی تقدیم می شود:

آن دست که نخل قد آدم ریزد
نخلی به نزاکت قدت کم ریزد

گر نازکیت به سر و آزاد دهند
چون باد صبا بجنبد از هم ریزد : محتشم کاشانی


All-Iranians

آداب معاشرت و نزاكت اجتماعي

All-Iranians