Norooz 1389 in Tehran

Share/Save/Bookmark

Norooz 1389 in Tehran
by Jaleho
01-Apr-2010
 

Sorry folks, no Green revolutions on Charshanbeh Souri or Eid, no revolts, mayhem or bloodshed in the streets of Tehran, unpack your luggage.
 
Iran was the same Iran that it has always been during Eid. The typical beautiful Noroozi spirit with the aromatic spring air, flowers everywhere and happiness reflected on people and freshness on the roads, mountains, and the parks... everywhere was fresh and beautiful! Anticipation of Norooz, vacation, fun, and family visits made people crowd the Shirini foroushis, gol foroushis, ajil foroushis, mahi foroushis... life was fluid all over Tehran. The difference between setting your haft sin in Iran and setting it here reminds me of the difference between decorating a Christmas tree in Boston with snow all around you vs. the fake Florida Christmas decoration :-)

Here are some photos
hoping to transport part of the authentic Eid spirit. Tehran is celebrating Norooz of 1389 - where the New Year's slogan is "Hemmat Mozaaf - Kaar Mozaaf" as seen on banners along the streets.

The first picture is few days before Eid and is in Massachusetts, the geese are trying to find parts of the water where ice has melted, and they usher the coming of spring by doing their favorite thing: upending and showcasing their pretty white butts. That picture is partially meant for Ari who likes geese behavioral analysis.

There are pictures of pre-Eid shopping in Tehran where some sellers were making jokes by shouting: "toop - tank - feshfesheh... sinereh poonsad toman!"

I will include some pictures of Haft Sin, Norooz flowers and shirini, Gheytariyeh park where old and young are busy with many sport machines along the pathways in the park, youth are mostly busy with the new fashion of the day (and night) - Badminton - and I personally like the park because I love ping pong and that park has many ping pong tables and many good regular players. There, one gets to watch good players and play with random unknown people and have a park tournament! Many people were also playing takhteh nard, rami, and chess in the park. There is one accepted park champ for takhteh nard it seems. There are nice tables and gazebos designated for the games in the park. Finally, for me, it was the first time to hear loud speakers in the park play beautiful Noroozi music.

The pretty highway pictures are along bozorgrah Hemmat and Moddares and those highways get prettier by the year as the trees grow! I found it ironic that some smoker friends were buying the cigarettes which have the picture of "marg v zendegi" and because of that picture are few hundred tooman cheaper than the same cigarettes without the pictures, and they were feeling good about fooling the manufacturers by not caring about the pictures >>> Photos

Share/Save/Bookmark

more from Jaleho
 
Mardom Mazloom

آقای دیوانه،

Mardom Mazloom


چطور میشود مثل شما دیوانه شد؟ چون بنده میبینم که خیلیها خودشون را صاحب چیزی میدانند، من جمله خوده بنده، ولی از جنابعالی چند زندگی عقب ترند!

آقای عوض نیا، شما که یک زمانی رزمنده بودید، هیچیتون نمیشه وقتی که میبینید دختران و پسران ایرانی به دست این رژیم سفاک نفله میشوند؟ در حالیکه یک زمانی جانتان را برای حفظ همین زندگی ها در کفه اخلاص گذشته بودید؟ یا آیا براستی اینکار را برای نگهداری آخوندها بر تخت سلطنت کردید؟ چرا از نژاد پرستی ایرانیها اینقدر واهمه دارید و در برابر ظلم به ایرانیها اینقدر بیخیالید ؟


Manoucher Avaznia

1.  مگر تا همین

Manoucher Avaznia


1.  مگر تا همین الآن نمی فرمایید دولت اسلامی می خواران را شلاق می زند؟ دولت اسلامی محمود چند ضربه به فردوسی زد که می خورده است تا به کمیته حقوق بشر گزارش دهیم؟

2.  نگفتی پایه گذاران مصلوب کردن رومیان بودند یا داریوش کبیر؟

3. بازهم نگفتی آیا خرفستران آفریدۀ اهریمنند یا نه؟  با کشتن هر مورچه چقدر صواب می بری؟

4.  در قرآن آمده است وقتی ازایشان می پرسی چرا بتهای ناتوان را می پرستید؛ می گویند ما از طریق آنها با الله ارتباط بر قرار می کنیم این عین استدلال سرکاراست در باره ی آنگونه پیوند با اهورا.  که صد البته ایرانیان مظاهر طبیعت را می پرستید ه اند. .

5..البته، بهتراست از جیب خداپرستان که اصولی دارند مایه نگزارید 

6. .یکی از همان خداپرستان فردوسی است   

7. التفاتا یک تعریف از مذهب بدهید که ما هم بتوانیم بگوییم فردوسی مذهبی نیست و برای محمود هم نسروده است. و بنا براین دهگان طوس مهر تایید برپیشانی دارد و به تقدس سکولاریستی رسیده است. 

8.  بالاخره نفهمیدیم چرا یقه اعراب را به همین راحتی ول کردی؟

9.  هنوز هم می پرسم پس از سال پنجاه و هفت کدام عرب بر ایران فرمان رانده است؟


divaneh

دلایل قوی باید و معنوی

divaneh


آقای عزیز افترا زدن که آسان است و هر کسی می تواند بدون دلیل هر ادعایی بکند. اما آنوقت تفاوت میان نادان و دانا چه می شود. اگر شما بر این باورید که ایرانیان با محارم خود می خوابیدند و اعراب آنها را از این گمراهی رهاندند خوب مدرک بیاورید. آخر به حکم داستان بهمن و یا کمبوجیه که نمی توان برای یک ملت حکم صادر کرد. این شما و این شاهنامه و این اوستا و پازند و تاریخ ایران باستان. بروید و مدرک بیاورید که ایرانیان همه بدین کار اشتغال داشته اند.

در مورد فردوسی سخنان شما چیزی به جز مغلطه نیست. مگر همین امروز در ایران نداریم بسیار کسانی را که از فرهنگ عرب دوری می جویند و خود نام عربی دارند. مگر فردوسی خود به خویش لقب حکیم داد و یا فیروز خود نام خویش را به ابو لولو عوض نمود. شما مانند غریق بر هر علفی چنگ می اندازید تا اثبات مدعا نمایید. فردوسی در هیچ جا از شاهنامه ذکری از توحید ننموده است و بی سند ادعا نمودن سهل است و آسان. او در واقع باورهای ایرانیان پیش از اسلام را می ستاید و می گوید:

مپندار کاتش پرستان بدند

پرستنده پاک یزدان بدند

و این پاک یزدان همان اهوره مزدا است که در آن باور دوگانه گرایی مروج نیکی است و بر خلاف اسلام هیچ گونه عمل خارق العاده ای هم از این یزدان سر نمی زند.

این که فردوسی از گوهر انسان صحبت می کند و حتی این ستایش را به تورانیان و رومیان و غیره هم بسط می دهد دلیل روشنی است بر انصاف و خرد او. او البته ایرانیان را برتر می داند چنان که اعراب و بقیه خویش را برتر می دانستند. اما این که چرا این نظر فردوسی معنی اش دشمنی بنده با اسلام است ورای علم من است.

پس به نظر شما چون در آن چکامه منتصب نام علی دو بار بیشتر از ابوبکر و عمر وعثمان به کار رفته فردوسی شیعه بوده است. خوب این هم یک نظری است. صدها باربیشتر هم زرتشت را از زبان دقیقی ستوده و سروده که:

بفردوسی آواز دادی که می

مخور جز به آئین کاوس کی

و این ابیات که با ستایش او از مزدا در سراسر شاهنامه مطابقت دارد بسیار گویا تر از آن چند بیت جعلی است.

در مورد فارسی گوئی وی هم کسی ادعا نکرد که وی عربی نمی دانسته اما چنان که خود می گوید: بسی رنج بردم ....

تو را به آن خدائی که می پرستید این چیزها را به فردوسی نچسبانید. ما شاعران مذهبی هم داشته ایم که دیوانشان مملوح از مداحی است. بروید آنها را بچسبید.

اما آقای عزیز انتقاد از اسلام دلیل بر دشمنی با آن نیست. من نفهمیدم که حرف شما چیست. آیا می گویید چون رژیم فعلی ایران اسلامی است حق دارد مردم را بکشد و به آنها تجاوز نماید؟ این منطق شما است؟ چون صدام حسین و بوش آدم کشته اند نباید ایرادی بر جنایات رژیم اسلامی ایران گرفت؟ خوب چنگیز هم مردم نیشابور را از دم تیغ گذراند. پس شما هم بروید و مردم فسا را گردن بزنید. آغا محمد خان هم چشم مردم کرمان را در آورد. شما هم بروید گوش مردم قوچان را ببرید. آخر کمی هم منطق و حس نوع دوستی نشان بدهید. شما هنوز یک کلمه در رد جنایات رژیم نگفته اید. دریغ از یک بیت برای مردم مظلوم اسیر در زندان اوین که از خامۀ شما صادر شده باشد. آن وقت دم از وطن پرستی می زنید. بنده دمب خروس را باور می کنم.

آن داستان عایشه و پیامبر را هم بگذارید باشد. تا حال کسی جواب نداده و پس از این هم کسی جواب نخواهد داد. وقتی نمی شود از یک چیزی دفاع کرد خوب نمی شود.


Manoucher Avaznia

در میان

Manoucher Avaznia


در میان ایرانیان نجیب ازدواج با محارم به انگیزۀ حفظ گوهر پاک مرسوم بوده است و اعراب ناسیونالیست که از قماش ایرانیان نژادپرستند از گذشته های دور این موضوع را به رخ مبارک کشیده اند. منظومۀ ویس و رامین را عشق رمانتیک یک خواهر و برادر دانسته اند.

دو دیگر که دریافت بنده از فرمایشات شما در رابطه با فردوسی این است که در سخن اول او یک دروغ گوی بزرگ است مانند آنانی که برای خود لقب و نام جعل کردنده اند تا به نوایی برسند.  که ایشان نرسید. وگرنه چه نیازیست به نگه داشتن نام ابوالقاسم لقب فردوسی و عنوان حکیم که همگی عربیند.  اگر کاشف به عمل نیاید که اینها را درزمان صفویه جعل کرده اند تا گوهر مبارک آلوده شود و نام همایونی بهمنیار بوده و پنهانی زروان را گرامی می داشته است.  هیچ از خود پرسیده ای که آنچه فردوسی در باره ی خدا آورده توحید پاک محمدیست و نه دوگانه گرایی ایرانی؛ یا هیچ اندیشۀ دینی غیراسلامی دیگر؟  این را هم لابد از روی نفاق گفته است.

سه دیگر که فردوسی در جای جای شاهنامه سخن از گوهر افراد برده است و ازایشان ستایش کرده است.  اگر به همین نحو پیش برویم بی گمان فردوسی به معنی دقیق کلمه نژادپرستی  از نوع ایرانیان نژاده است که صاحب همه کمالات عالمند و برتر از همۀ انسانها.  پس مبارک بادت. دلیل دشمنی شما با اسلام هم روشن است چون اسلام حدقل از لحاظ نظری نژادگرایی را یکسره رد می کند.

چهار دیگر که بنده ستایش فردوسی از ابوبکر و عمر و عثمان را نادیده نگرفته ام.  ذکر ایشان نیامد چون موضوعیت نداشت و چون بیشترین بخش آن چکامه مربوط به علی بوده است و نتیجه منطقی اش اینست که ایشان چنین اعتقادی شیعی داشته است.  با توجه به این امر که تا زمان صفویه اکثریت ایرانیها سنی بوده اند، باید این شعر پس ازصفویه به شاهنامه افزوده شده باشد. آیا چنین است؟  بنا بر چه منبعی؟

بنده هم نگفته ام فردوسی عربی گو بوده است.  ایشان شاهنامه را به پارسی نبشته است.  حتی به فارسی ننوشته است.   زمختی شعرش هم به همان انگیزۀ پارسی گویی اش است. آیا این بدان معناست که او فارسی و تازی نمی دانسته یا سوگند خورده برای خوش آمد مدعان هزار سال بعد تنها به پارسی بنویسد؟

رابطۀ ایرانیها با اعراب:  حتی در کتیبۀ بیستون هم نام اربارخ آمده است.  جنگهای شاپور دوم و تصاویر مربوطه در تاریخ موجود است.  بخشهایی از جنوب ایران توسط اعراب در زمان کودکی شاپور اشغال شده بود. بنا بر شاهنامه و نظامی بهرام پنجم ساسانی معروف به گور را اعراب حیره پروردند و به حکومت رساندند چون اشرافت ساسانی او را برنمی تافت. شاهزادگان دیگر را هم پروردند. حیره شاهزاده نشین عربی تحت الحمایه ایران بود. اگر اشتباه نکنم؛ پرویز آن حکومت را بر انداخت و کشور را دربرابر یورشهایی که از باختر بر ایران می شد، از جمله حمله مسلمانان، بی دفاع گاشت.  اینها بسیار پیشتر از داستان نوشیروان و یمن است. آیا این باعث شد که واژهگان شمع و شراب به زبان فارسی وارد شود و جزو اقلام سفره ی مقدس نوروزی شود؟ نمی دانم. به نظر بنده بعید است در سغد، جزو مناطق خاوری امپراتوری ساسانی، کسی واژۀ تازی گزیند حال که با ایشان تا پیش از فتوحات اسلامی تماسی نداشته است. اگر چنین است پیشینه سفره ای از آن نوع نباید بسیار طولانی باشد.

اگر حضرت عالی خواهان یک حکومت از نوعی که می فرمایید هستید چرا به عرب وصل می فرمایید.  واپسین سردار قادسیه هم آرزوی حکومت بر ایران را در رویارویی با نیروهای همبن ایران که شما دوزخش می خوانید به گور برد. نتیجه اینکه گمان می کنم حاکمان ایران به اعتقاد شما عرب نیستند بلکه مسلمانند و ازینرو مذموم.  ولی پیش ازاین که راهی دور برویم بگذار بگویم از دید تاریخ بالاترین کشتارهای تاریخ را سکولارها مرتکب شده اند.  دویست سال گذشته زمان سطه مطلق سکولاریسم بر جهان است.  تاریخ جنگها و ویرانگریها و انقلاباتش را بخوان. سکولاریسم صدام حسین به تنهایی از همه حکومت جمهوری اسلامی و طالبان و امام یمن بیشتر آدم کشته است.  سکولاریسم آقایان بوش و شوروی و اروپای باختری بماند.


در هر حال هنر به صلیب کشیدن مخالفان در بیستون ذکر شده است. خواهشمندم مراجعه کنید.  هنوز هم می خواهم بدانم شما که آوازه گر ایران یکپارچه هستید، به باور من نیستید، پس از سال پنجاه و هفت کدام عرب بر ایران حکم  رانده که با چنین خشمی به پیکارش برخاسته ای؟

داستان عایشه و پیامبر را بهتر است از منابعی بخوانید که بیشتر اطلاع دارند.  ولی اصولی را که در این رابط آوردم اصول پذیرفتۀ شدۀ اسلامی است.  حق حاکمیت پیامبر مختص اوست. 

 


khaleh mosheh

Dear Divaneh

by khaleh mosheh on

گل گفتید


divaneh

فردوسی عربی گو نبود

divaneh


دوست عزیز شما مسائل بسیاری عنوان کردید که هر کدام بحثی جداگانه است و اگر به همه اینها بپردازیم، مثنوی هفتاد من کاغذ شود.

اما راجع به از دواج با محارم تنها یک مورد در شاهنامه ذکر شده و آن ازدواج بهمن با دخترش هما است. آیا این نشانگر ازدواج ایرانیان پیش از اسلام با محارم است؟  در انگلستان گاه به گاه اخباری در مورد پدرانی که با دخترانشان خوابیده اند در رسانه ها ظاهر می شود. در اتریش مردی که دخترش را زندانی کرده بود و از او پنج فرزند داشت سر و صدای زیادی ایجاد کرد. آیا این دلیل می شود که ما نتیجه بگیریم همه انگلیسی ها و اتریشی ها با دختران خودشان می خوابند؟ وانگهی در ایران و بسیاری کشورهای اسلامی بسیاری با دختر عمو و دختر خاله و غیره ازدواج می کنند. بسیاری در غرب آن را نوعی ازدواج با محارم می دانند و هر چند که اسلام امر بدان ننموده، اما از آن جلوگیری هم نکرده است. خطرات ناشی از این گونه ازدواج بر هیچکس پوشیده نیست.

دلایلی که در مورد ازدواج پیامبر با دختر هفت ساله آورده اید بسیار سطحی می نماید و بر پایه ایمان شما به ماوراء الطبیعه استوار است چه که عایشه برای بیاد آوردن سخنان پیامبر احتیاجی به همخوابگی با او نداشت. هر زن جوان دیگر ، و نه خردسال، می توانست چنان سخنان و خاطرات را بیاد بیاورد. وانگهی اگر عایشه چنین شخص استثنائی است و از جانب پیامبر برگزیده شد تا حافظ روایات باشد پس چرا علی با او به جنگ پرداخت؟ این اعتقاد که پیامبر ورای قانون است همان اعتقادی است که خامنه ای و یا هر دیکتاتور مذهبی دیگر را فرای قانون می گذارد. پیامبر برای پیرواش حکم انسان کامل را دارد و اعمال و کردار او چنان که می دانیم قانون اسلامی را تشکیل می دهد. اگر ورای قانون نیز بود باید نمونه ای برای آموزش دیگران می بود. اگر شما نیز مانند من اعتقادی به خدا نداشتید می دیدید که تفسیر این مسئله خیلی آسان است. پیامبر مردی بود مثل همه مردهای دیگر و با حوائج و خواستهای مردان دیگر زمان خویش. در زمان وی احتمالاَ ازدواج با کودکان خردسال مذموم نبوده است و وی که عایشه را پسندیده بود فر صت به مردان دیگر نداد. از نگاه مردمان جامعه وی هیچگونه اشتباهی رخ نداده بود. جامعه ای که ازدواج وی با زن پسرش و یا کشتن مردم قبایل دیگر و اسیر نمودن زن و فرزندان آنها را نیز چیزی مگر عرف معمول نمی دانست.

اما در مورد فردوسی و شاهنامه باید بگویم که کلمات عربی شاهنامه از انگشتان دست تجاوز نمی کند. تنها بیتی از شاهنامه که به خاطر می آورم دارای کلمات عربی است پاسخ اشکبوس به رستم است که می گوید:

کشانی بدو گفت با تو سلیح

نبیبنم همی جز فریب و مزیح

هدف فردوسی رهایی ایران از چنگ فرهنگ بیگانه بوده و به همین دلیل از بکار بردن کلمات عربی اجتناب می کند. آن مقدمه در ستایش پیغمبر و اصحاب وی مانند آن نکوهش در مورد محمود ساختگی است و بدو نسبت داده شده هر چند آن نکوهش بسیار به سبک او نزدیکتر است تا این ستایش. همه شاهنامه را بخوان و بعد قضاوت کن که شاعری که آن اشعار را سروده آیا میتوانسته که این را هم گفته باشد:

بدل گفت اگر با نبی و وصی

شوم غرقه دارم دو یار وفی

در کجای شاهنامه این طور خرابکاری در قافیه شده یا این همه کلمات عربی پشت سر هم ردیف شده است. حال اگر به نظر شما این ابیات از فردوسی است چرا ستایش وی از ابوبکر و عمر و عثمان را نادیده می گیرید؟ آیا پیش از اسلام در زبان فارسی کلماتی با ریشه عربی وجود داشته است؟ بله احتمالاَ چنین بوده. ساسانی ها ارتباط بسیاری با اعراب و جوامعی مانند یمن داشتند. ما این جا تنها کلماتی را که فردوسی در تمامی شاهنامه بکار برده با این سی بیت مقایسه می کنیم.

در پایان چه کسی چیزای راجع به سادات گفت و یا هیچگونه رنجشی برای عربهای ایرانی آرزو نمود؟ بنده طالب یک ایران متحد هستم که مذهب نقشی در دولت آن ندارد و هر گونه نژاد پرستی را محکوم می کند و در همین سایت هم برابری حقوق اعراب ایرانی با بقیه اقوام این کشور را گوشزد نموده ام. آن چه نمی پسندم کشتار و تجاوز ایرانیان به دست دولتی است که مشروعیت خود را از الله می گیرد و هنوز از شما کلمه ای در مخالفت با این ظلم و ستم نشنیده ام.


Manoucher Avaznia

ژالۀ

Manoucher Avaznia


ژالۀ گرامی؛

 

قابل تأمل است بدانیم که بیشترین نهضتهای ضد نژادپرستانه در ایران پس از اسلام متأثر از اسلام و تشعند تا خاندان فاسد ساسانی.  از شعوبیه تا قیام برده گان عراق و خوزستان تا بابک و ابوسلم.  حتی قیامهایی که سبقه میهنی دارند نگاه مزدکی مانوی یا تلفیقی از این عناصر دارند تا هواداری از شاه شاهان.  اتفاقا سرکوبگر این نهضتها و پشتیبان دستگاه خلافت عربی افشین شاهزادۀ اشروسنه است که برخی به مصلحت ترکش خوانده اند.

 

سپاس


Manoucher Avaznia

رفیق؛ شما که

Manoucher Avaznia



رفیق؛ شما که شاهنامه خوانده ای داستان ازدواج بهمن پسر اسفندیار با دخترش هما را دو باره بخوان.  ببین ازدواج با محارم در میان نجبای قوم نجیب مرسوم بوده است یا نه؟ فردوسی تاییدی بر این حرکت ندارد وتنها داستانی را که به او رسیده به نظم کشیده است.  امید صله درین میان بسیاراست.

دو خانوادۀ هخامنشی و ساسانی کودتاگرانی که بر علیه دو سلسله ی آزادیبخش ماد و پارث بخاطر قدرت وثروت کودتا کرده اند بیش نیستند.  آنان که ایران را از سلطۀ بیگانه رهانده اند مادها و اشکانیانند.  در شاهنامه حکومت چهارصد سالۀ اشکانی در کمتر از یک صفحه تشریح شده است.  کجای حقیقت را می توان در یک صفحه یافت؟ شاپور ذوالاکتاف که رسن از دوش اسیران گذراند به صرف فره ی ایزدیش معاف می دارید؟ به چلیپا کشیدن مخالفان توسط داریوش کبیر؟ را چطور؟ زنده بگور کردن مزدکیان به فرمان انوشیروان دادگر؟ بماند.

از همۀ تاریخ ادعایی 2500: این ادعا پایۀ حقیقی ندارد، ایران کمتر از هزار سال آن مربوط به پیش از اسلام است که به غلط ادعا شده است ایرانی یا آریایی خالص است.  آیا قریب هزار و پانصد سال تاریخ و دست آوردهای زمان اسلامی از جمله فردوسی را جارو می کنید و به افسانه می پردازید؟  مردم بی تاریخ را چه هویتی است؟ طولانیترین دوران سلطه در تاریخ ما مربوط به عنص ترکی است.  اعراب اندکی کمتر از دویست سال حکومت مستقیم بر ایران داشته اند.  اگر تاثیر دیرپای در ایران می بایست باشد، باید تاثیر ترکی باشد نه تاثیر اسلامی که به زعم شما عربیست و ویرانگر.

و اما در بارۀ پیامبر. اصل پذیرفته شده در میان همه مسلمانان این است که پیامبر فراتر از قانون است دلیلش هم ارتباط او با وحی است. پیامبر نیازی نداشت که با دختر نه ساله ازدواج کند در حالی که هر زن مسامان با طیب خاطر آماده ی ازدواج با او بود.  در هر صورت، عایشه تنها دختریست که با پیامبر ازدواج کرده در حالی که او زنان دیگری هم داشت. زمختی عایشه نسبت به پیغمبر را مسمانان می دانند.  در عین حال، تیز هوشی وی را هم اذعان دارند.  در کهولت پیامبر، به نظر من، همسری تیز هوش و حافظ قرآنی مانند عایشه لازم بود تا مجموعۀ روایات پیامبر را به نسل بعد برساند. منظور اینکه ایشان نیاز جنسی خاصی به دختری پنجاه سال جوانتر از خود نداشت که تن به چنین کاری بدهد. می توانی دلایل دیگرش را از مسلمان بپرسی.  من چندان صلاحیت این موضوع را ندارم.

و اما واژهگان تازی بسیار در چکامۀ فردوسی در بارۀ علی.  فردوسی استاد چکامۀ سبک مثنویست.  او تلاش کرده واژه گان پارسی را تا منتهای امکان بکار ببرد تا به دوباره زنده سازی زبان پارسی ، به قول خودش، کمک کند.  ولی، در کجای شاهنامه گفته شده است که او تنها واژه گان پارسی بکار برده است.  در جاهای گوناگون شاهنامه به ضرورت واژه گان تازی به کار رفته است.  اکنون در این موضوع خاص خاندان پیامبر، مگر فردوسی قسم خورده که واژه تازی بکار نبرد.  مگر او ناتوان از بکارگیری زبان فارسی است که واژگان تازی بسیار دارد؟ مگر او اصرار دارد به دوستداران خاندان پیامبر به زبانی سخن بگوید که ایشان در نیابند؟ شما گمان نمی برید که پذیرفته نشدن وی توسط محمود متعصب سنی بیش از اینکه مربوط به شاعری او باشد مربوط به گرایش شیعی اوست؟  به گمان من، پاسخ این موضوع را در تاریخ بیهقی می توان یافت و در بردار کردن حسنک وزیر به بهانه ی تشیع او .

در پیوند غیر مسقیم با این پرسمان داستان هفت شین پیش از اسلام ذهنم را مشغول کرده بود.  از استادی پرسیدم که بیرونی چنین گفته است و به باور من نادرست است چون دو واژۀ شراب و شمع ریشۀ تازی دارند. ایشان مرا گفتند دلیلش همسایگی ما با ایشان بوده که آن دو واژه وارد زبان فارسی شده اند.  هنوز هم متقاعد نیستم.  ولی نظری بود ارزشمند.    

از زمان انقلاب پنجاه و هفت کدام عرب بر ایران حکم رانده است؟ اگر سید بودن گناه است اول به سراغ خانم فرح پهلوی بروید که سیده است و فرزندش رضا که میرزا ست و داعیۀ حق و حکومت دارند.  بگذریم که بسیاری از سادات در نبرد با جنون عربی صدام حسین جان باختند.  با این اندیشه، اگر به حکومت برسید آیا پاکسازی نژادی نخوهید کرد؟  آیا خوزستان را به نسل کشی می کشانید یا نه؟

در پایان، به باور این جانب تیر شما دشمنان ایران را نشانه نرفته است.


Fouzul Bashi

marhoum kharmagas

by Fouzul Bashi on

Entirely agree with you that some of the folk who are bad-mouthing Jaleh for photos showing an enjoyable and happy time in Iran, can't stand anything else but images of poverty, bloodshed and social disintegration.  I have never seen them objecting to Fred's daily doses of hateful and murderous campaign against the people in Iran.  Some even support the sanctions and support sanctioning Iranian women taking part in international sports events, such is their love and concern for these people !!

We have seen many ugly and dark images and reports on this website about Iran which show no beauty, happiness, joy, and those seems to always go down well with no objection about the one-sidedness!  

If Norouz is celebrated despite sadness and social divisions, and people retain the capacity to feel joy, that is to their credit.  Anyone with a grain of decency would now try and prevent these innocent and brave peope being strangled by sanctions.

 

 


maziar 58

deprogress.........

by maziar 58 on

regress (pas raft)  jaleh o for all the 21st century accomplishments in Iran you mentioned but one is missed the most is: this rapist republic produced 30-40 millions of non believers in ISLAM,ALLAH,and some simple rituals that every one me included used to practice BUT not any more since 1980........

DOWN WITH IRR & ITS SUPPORTERS.          Maziar


divaneh

پیاز هم خودش رو قاطی میوه ها کرد

divaneh


ژالو هم شد جزو فرهنگ شناسان. منتظر پاسخ جناب شاعر خواهیم ماند.    


Mardom Mazloom

Ma keee Shaeer nistimm Khar "jan"

by Mardom Mazloom on

Shooma, door az joon, ed'eayeh Khar boodan mikonidesss, na ma. Ghabool nedari esmeto bebin yekhordeh.


Jaleho

marohoum aziz, khodemounim

by Jaleho on

kheyli "bad efooni" hasti ha :-) :-)


marhoum Kharmagas

Shaaer "jaan"!

by marhoum Kharmagas on

Shaaer says " Say her in your Esfeshooni kind of speaking ..."

Shaaer "jaan", speaking esfaani is for special occasions, maa ke baraa har **ari ez jomleh jenaabiaali, ez lahje esvaanimon estefaadeh nimikounim!

Happy new year Shaaer "jaan", despite our last year's differences!


Jaleho

منوچهر عزیز، آنها که سنگ امپراطوری ایران را به سینه میزنند

Jaleho


 و در این سایت کم هم نیستند، معمولان تصورات غلطی از فردوسی دارند و از روی بیسوادی و سطحی خواندن فردوسی‌ یک مشت اراجیف سر هم کرده و به فردوسی‌ مربوط میکنند. دلیل اصلی‌ آن همانطور که خود می‌دانید قاطی‌ کردن تعالیم فردوسی‌ علیه استبداد ترک و عرب در اواسط قرن چهارم و تصور غلط این جماعت از ضد اسلام بودن فردوسی میباشد. این‌ها نمیدانند که خراسان از مراکز بسیار مهم این جدال که شیعه های بسیار مذهبی‌ مانند فردوسی‌ از سردمدارن آن بوده و در عین حال از مخالفین استبداد بنی امیه می‌باشد. من این بحث فعلی‌ شما را با این جماعت دنبال نکرده ام، ولی‌ طرز فکر آنها در این مورد دیده‌ا‌م، یعنی، حقه جهل بدان مهر و نشان است که بود :-)

شما که نه تنها شاگرد تاریخ هستید بلکه فرزند خلف  خراسانید، وقت گران خود را صرف بحث با حمار نکنید. همان بهتر که میراث اجدادتان ابو مسلم، عطار، فردوسی‌، و خیام را به دقت به دوش بکشید!


divaneh

شیرویه کجاست تا من ازش بپرسم؟

divaneh


بنده کی وجود چنین ابیات بی سروته را منکر شدم؟ فقط یاد آور شدم که این ابیات از فردوسی نیست. تمام شاهنامه را بخوانی به اندازه این سی بیت کلمه عربی پیدا نمی کنی. آخر کسی که آن همه واژگان زیبای فارسی را در شاهنامه به کار برده کجا می آید و راجع به مائ معین بنویسد. بابا اگر ارادتی به این خاندان داشت در عرض این سی سال دو خط دیگر هم اینجا و آنجا می نوشت. آخر عقل هم خوب چیزی است. مگر می شود حقیقت را وارونه کرد؟ آفتاب آمد دلیل آفتاب.

بعد هم چرا حرف توی دهان ما می گذاری؟ من کی گفتم که برای پارسی سره شمشیر می زنم.

اما راجع به شیرویه. خوب ایشان بسیار اشتباه کرده که افتاده دنبال زن باباش و اگر آدم انصاف داشته باشد از کار بد و ناشایست دفاع نمی کند و سعی نمی کند که روی کسی را بشوید. حالا سوال بنده از شما. آیا به نظر شما ازدواج پیغمبر اسلام با دختر هفت ساله رفیقش درست است؟ آیا یا ارزشهای شما درست است که یک دختر نه ساله همخوابه یک مرد مسن بشود؟ آیا درست است که یک فرد مثل پیامبر اسلام زن پسرش را بگیرد؟

کلاه خودتان را به انصاف قاضی کنید و من هم که گوشم از وزوزهای زیادی در این بلاگ خسته شد باز میگردم تا از جواب حضرتعالی مستفیض شوم.


SamSamIIII

Divaneh jaan

by SamSamIIII on

 

Like you, I once asked the same question from the gentleman which obviously was left unanswered here;

//iranian.com/main/blog/manoucher-avaznia-254

Good to know wise men like you still exist who can see thru the Ommatie charade.

Cheers pal!!!

 

Path of Kiaan Resurrection of True Iran Hoisting Drafshe Kaviaan //iranianidentity.blogspot.com //www.youtube.com/user/samsamsia


Mardom Mazloom

Kharmagass,

by Mardom Mazloom on

In the republic Islamic of Jaleho, people who disagree with Jaleho type of thinking are beaten, raped and murdered. Here, we just oppose Jaleho to make fun of our deads. Say her in your Esfeshooni kind of speaking to respect Iranians before expecting deference.


khaleh mosheh

خواندن نوشتهای مثل این بلاگ

khaleh mosheh


بمن اطمینان بخشید که دورال ظلم و بیشرمی بزودی پایان خواهد گرفت.

//iranian.com/ram/June97/cd105_t6_0305.ram

 

سال نوی ازادی داشته باشید


marhoum Kharmagas

Doroud bar to Jaleh!

by marhoum Kharmagas on

Jaleh-e azeez, a number of comments in this blog by the same "freedom fighters" who kept attacking you relentlessly, and tried very had to silence you (last year), reminded me to tell you something; as you know politically I see myself very close to Dr. Sahimi's type of green and I disagree with you on many issues, but I must say doroud bar tou Jaleh for standing for your beliefs last year.

BTW, the noise that this crowd made last year and made a few of it right below, reminds me of Samad Behrangi (yaadash be kheir) who said something along this line:
"baarhaa dar khalvato tanhaai **zideham va az sedaaye aan bishtar az sedaye inhaa lezzat bordeham...." (Samad points to some singers, ironically if I am not mistaken one of these guys is a singer in his real life )


Manoucher Avaznia

تفاوت است میان

Manoucher Avaznia


تفاوت است میان ادعای عدم وجود و گفتن اینکه این بخش بنا به عقیدۀ سرکار از فردوسی نیست.  پیش ازشما و فروسی و شعوبیه، خود قرآن و پیامبر از اعراب بیشترین انتقادات را کرده است.  بر خلاف عقیدۀ شما قاطبۀ ایرانیان عرب را با اسلام یکی ندانسته اند و نمی دانند. اتفاقا اندیشۀ نژادپرستان عرب محور بنی امیه با تفکر نژادپرستانۀ کاستی ساسانی سنخیت دارد تا با اسلام.  شما که پارسی می دانی و پیکار پدافندی از ایران و فرهنگ سرۀ پارسی آغازیده ای شاهنامه و ویس و رامین وخسرو شیرین را دوباره بخوان.  در ضمن، از شیرویه پسر پرویزهم بپرس چرا می خواهد بانامادری خودش ازدواج کند.  در امپراتوری اهورایی قحطی زن نیامده بود. 


Mardom Mazloom

بگم؟ بگم؟ بازم بگم؟

Mardom Mazloom


منوچهری بدی با تبعی ماعر؛
که در پیدایش ‎'حیدر علی‎' او خیلی ماهر؛
چشمش با کرشمه ای میگفت به ژالو؛
که در نرگس مست من ببین تو یه آهو؛


divaneh

چرا از ژالو می پرسی

divaneh


ژالو که فارسی نمی داند. ببین چقدر طول کشید تا متوجه فرموده شما شد. اما بنده قبلاَ هم توضیح دادم که این اشعار از فردوسی نیست و بدو منصوب شده. به قول فرزانه و شاهنامه شناس بزرگ ، بهرام مشیری، فردوسی بیش از پانصد بیت به پای رخش ریخته. بیش از چهل بیت فقط در معرفی رخش سروده شده. خوب اگر مهری به حیدر و دار و دسته اش داشت برای او هم این مهر را نشان می داد. حتی همینها هم که منتصب کرده اند بیش از چند بیت نیست. بیزار بوده است فردوسی از این عربهای اشغالگر.

این چند بیت اما به باور همه مصححان شاهنامه از فردوسی است که خود نشانگر جهت فکری پدر زبان فارسی است.

چو با تخت منبر برابر شود

همه نام بوبکر و عمر شود

...............

از این مار خوار اهرمن چهرگان 

ز دانائی و شرم بی بهرگان

از این زاغ ساران بی آب و رنگ

نه هوش و نه دانش نه نام و نه ننگ

....................

عجب خاک پایی بوده این فردوسی.


Manoucher Avaznia

ژالۀ عزیز

Manoucher Avaznia


خاورشناسانی که به فرموده می شناسند و مأمورند و معذور فرو گذار که ایرانزادگان فرهیختۀ حامل نام مستعار هم که مدعی خواندن تمام شاهنامه هستند و حضور مجازی یافته اند هم بنا بر مصلحت می فرمایند که ندیده اند فردوسی نوشته:

خاک پی حیدرم

 

درود بر تو 

نوروزت شاد


aghadaryoosh

دیوانه جان برای

aghadaryoosh


دیوانه جان برای شروع,  بگو از روی این شعر ده بار با دقت تمام  بنویسه : تو کز محنت دیگران بی‌غمی ، نشاید که نامت  نهند آدمی‌ 


divaneh

گور بابای شاعران خوب

divaneh


تنها چیزی که ما از این بلاگ دستگیرمان شد این بود که شعر نه وزن لازم دارد و نه قافیه و نه علم لغت، و بند تنبان هم یک نوع شعر است. گور بابای جان و زندگی و عزیزان دیگران و گور بابای شاعر خوب. زنده باد بی هنری.


Qioumars

بسیجیه میخواسته دخترشو شوهر بده،

Qioumars


مهریه براش یک جلد بیانات مقام معظم رهبری، یک شاخه باتوم، 14 کارتون ساندیس به نیت 14 معصوم، و سفر به اعماق چاه جمکران تعیین میکنه.


Jaleho

Dear Monaoucher and Abarmard

by Jaleho on

Thank you for nice comments and wishing you a Happy New Year!

Moanoucher jan, you write beautiful poetry with such ease that one gets spoiled assuming it from you!

You are perfectly correct. But, sometimes it feels good to cut the pseudo-intellectual pose, not to pretend like the "orientalist" who goes to far away land to take the picture of "these people" (for that there is professional National Geographic), and just give the typical good old Norooz mood that people can't believe exists in the "rapist tormented country" of Fred ;-)

 


Anahid Hojjati

.

by Anahid Hojjati on

 

.


Jaleho

Anahid, your poetry is as cute and sweet

by Jaleho on

as those decorated sugar cubes, I am sure you hear that from a LOT of Iranian.comers. I wonder with a heart as sensitive as yours, how could you tolerate to live in America and watch cruel Americans celebrate their 4th of July every year after the horrible Rodney King riots happening in your state!