هوا گرگ و میش بود. هنوز صدای پرندهها در نیومده بود
>>>
همه ما مسافرها یا داریم میریم یا داریم بر میگردیم
>>>
A green thumb, a generous heart, a playful soul
>>>
ترن راه افتاد . فرصتی بود که لعیا در سکوت به مناظری که اول آهسته و سپس به سرعت از پنجره قطار رد میشدند خیره بشه
>>>
این قافله عمر عجب میگذرد.
>>>
یه زمانی قایمکی بزرگترهامون قرار ملاقات میگذاشتیم و حالا قایمکی بچه هامون.
>>>
سالی که نیکوست از بهارش پیداست.
>>>
قرار انگار این بوده که مرد بدوه و زن ناز کنه.
>>>
هر سلامی علیکی داره و هر تکی یه پاتک. رسم زمونه بوده، هست و خواهد بود
>>>
اون قدیم قدیمها در عهد دقیانوس، در یک روز زمستانی، کنج یه اتاق تو یه خونه ........
>>>
ده پونزده سالی بود که قابلمه نخریده بودیم. گفتیم بریم شاید تو این رکود اقتصادی چیز خوبی گیرمون بیاد
>>>
ارکستر شروع کرد نواختن. موسیقی جالبی بود.
>>>
سوراخ سنبههای این کره رو با هم سفر کردیم
>>>