حكايت مرغ و تخم‌مرغ...


Share/Save/Bookmark

حكايت مرغ و تخم‌مرغ...
by Esfand Aashena
19-Sep-2012
 

داشتم روزنامه امروز اطلاعات رو میخوندم یک مقاله توجه من رو جلب کرد.  خواستم یک بلاگ بنویسم و لینک بدم یادم افتاد که اطلاعات لینک هاش هفته گیست، یعنی‌ هفتهٔ دیگه اون لینک مقاله‌ اون روزه.  به هر حال، این مقاله رو پایین کپی‌ می‌کنم، امید وارم خوندنش خستتون نکنه، اگر هم کرد که کرد!

خلاصه همون طور که انتظار میرفت آبروی احمدی‌نژاد و دولتش آن چنان رفته که به گوه خوردن افتادند و تنها کسی‌ که بهش بد و بیراه نمیگه خواجه حافظ شیرازی ه و خامنه‌ای که اون هم از ترس اینکه نگن آقا خودت بهش رأی دادی و رأی ما رو هم به زور حوالش کردی، جیکش در نمیاد!  هرچند که شرایط ممکنه باعث بشه که همین روزها با پس گردنی از خجالتش در بیاد!

یارانه‌ها دو قسمت بود، اول یارانه نقدی به مردم که در عوض جنس‌ها گرون تر میشد، بعد یارانه تولیدی که تولید کننده‌ها یا وارد کنند‌ها بتونن با گرونی اجناسشون بطور متعادل بر خورد کنند.  منتها مرتیکه الاغ از اونجای که فقط بلده گوه زیادی بخوره قسمت دوم یارانه‌ها رو تخفیف داد و با پر روئی تمام آنها رو به امان خدا ول کرد!  همین باعث شد که قبل از تحریم‌های گسترده، اقتصاد رو به رکود بره و با تحریم‌ها رو به سجده رفت! 

اصلا جدا از این حرفها تو این دو سالی‌ که این یارانه ها بلای جون مردم شده، اصلا مردم یارانه رو توهین به مردم میدونند.  میگن با مردم مثل گداها رفتار میکنند و اصلا کسی‌ نمیخواد دیگران بدانند که آیا این شخص یا خانواده زیر خط فقر هستند یا نه.  همین که بگن یارانتو گرفتی‌ یعنی‌ مستحقی.

حالا برای بهبود شرایط سیاسی و مقابله با تحریم‌ها ایران قراره به IAEA بیمه ابوالفضل بده که ۲۰% بیشتر غنی نمیکنه و عمدهٔ غنی سازی ۳.۵% خواهد بود.  حالا این شرایط سیاسی رو بهتر بکنه یا نکنه، حد اقل امیدوارم سر حرفشون وایسن و چه با تحریم چه بی‌ تحریم ۲۰% حرف آخر باشد.  خواه ئا خواه چند وقت دیگر که نفت دوباره گرون شد، این ۲۰% بهانه خواهد بود برای از بین بردن تحریم‌ها و لیلی‌ لیلی‌ لیلی‌ گفتن و شیرینی‌ خوردن!  ببینیم و تعریف کنیم.

----------------------- 


حكايت مرغ و تخم‌مرغ...
فتح‌ا... آملي

شايد عده‌اي معتقد باشند كه راه برون رفت اقتصاد ايران از شرايط تورّمي و شكننده فعلي، از مسير سياست مي‌گذرد. يعني تا زماني كه شرايط سياسي كشور هموار و در مسير تعامل با غرب قرار نگيرد اقتصاد كشور نيز راه نجاتي نخواهد داشت. دنياي امروز دنياي تجارت جهاني است و اين دنيا نيز چاره‌اي جز همگامي با صاحبان اقتصادي آن ندارد. به همين خاطر است كه همه كشورها مجبورند با اقتصاد اول جهان يعني آمريكا به نوعي همزيستي مسالمت‌آميز تن دهند. به همين خاطر است كه مي‌بينيم به محض گرمتر شدن روابط ايران با غرب قيمت سكه و ارز پائين مي‌آيد و به محض تيره شدن روابط هم بورس به‌هم مي‌ريزد هم قيمت ارز بالا مي‌رود.

عده‌اي هم معتقدند كه اقتصاد را مي‌توان بدون گره زدن به مسائل سياسي مديريت كرد و آنچه كه در شرايط امروز اقتصاد ايران مي‌گذرد ربطي به سياست ندارد و كاملاً به مديريت درون برمي‌گردد.

كه البته نظريه اخير به شدت تأمل برانگيز است چرا كه در دنياي امروز هرگز نمي‌توان استقلالي براي هيچ حوزه‌اي بويژه اقتصاد قائل بود. وقتي حتي ورزش هم به نوعي دستاويز سياست قرار مي‌گيرد، تكليف اقتصاد روشن است. اما نظر اول نيز تا حدود زيادي ناشي از سطحي‌نگري است. بدون هيچ ترديدي مي‌توان گفت حتي اگر همين فردا ايران با آمريكا بر سر يك ميز بنشيند و هفته بعد نيز همه تحريم‌ها برچيده شوند با وجود ساختار و مديريت و شرايط حاكم بر اقتصاد و بازار سرمايه كشور، اتفاقاتي در كوتاه مدت مي‌افتد، اما مشكل برسر جاي خويش باقي مي‌ماند چه بسا رفع مشكلات كنوني بر سر راه فروش نفت و نيز مبادلات بانكي كار را بدتر هم بكند و بر ميزان وابستگي به نفت بيفزايد چنانچه به تجربه و سابقه چنين اتفاقي بارها افتاده است. پس اينكه گمان كنيم راه برون رفت از مشكلات اقتصادي صرفاً حل سياسي است استدلال درستي نيست.

بگذاريد براي روشن شدن بحث، به يك مصداق كاملاً دم‌دستي اشاره كنم. چندي پيش بازار مرغ در كشور به شدت به‌هم ريخت و بهاي اين كالا تا صددرصد بالا رفت. در همان دوران قيمت تخم‌مرغ كاهش يافت. مدتي گذشت و دولت وارد ميدان شد و قيمت مرغ كاهش يافت. دليل اين نوسان را مشكلات تهيه خوراك دام و عدم توزيع آن بين مرغداري‌ها اعلام كردند. در همين فاصله كوتاه قيمت خوراك دام هم به شدت بالا رفت و آنها كه اين محصول را در اختيار داشتند تا خوراك دولتي برسد هرچه خواستند كردند و به هر قيمتي كه ممكن بود آن را فروختند و سودهاي كلان هم بردند. پس از مدتي توزيع كنجاله انجام شد و مرغ پائين آمد و در حال حاضر حتي تا شصت درصد شاهد كاهش قيمت آن به نسبت قيمت ماه رمضان هستيم، اما همزمان با پائين آمدن قيمت مرغ شاهد هستيم كه اين روزها قيمت تخم‌مرغ رشدي غيرعادي را تجربه مي‌كند و حدود پنجاه درصد افزايش قيمت داشته است. بحث مرغ و تخم‌مرغ البته يك مبحث دم‌دستي در اقتصاد بازار است، اما به خوبي نشان مي‌دهد كه نوسانات بازار بيش از آنكه تبعي از نوسانات سياسي و يا شرايط تحريم و يا مسائلي از اين دست و تحولات خارجي و پيراموني باشد از نوعي بيماري داخلي حكايت مي‌كند كه چندان ربطي به جهان و تحولات آن ندارد.

در يك كلام اين موضوع نشان مي‌دهد كه اقتصاد ايران به اندازه‌اي كه از عدم برنامه‌ريزي و سوء مديريت و تصميم‌گيري و سياست انفعالي تأثير مي‌گيرد و صدمه مي‌بيند از تحولات سياسي و يا تحريم لطمه نمي‌بيند. در حقيقت فقدان عقل و تدبير و دورنگري و آينده بيني بيشتر به چشم مي‌آيد و از همين ناحيه بيشتر آسيب مي‌بيند. اينكه عوام مي‌گويند كار دست كاردان نيست در موارد عديده‌اي سخني كاملاً عالمانه و نيز حقيقت است و تا اين نقيصه برطرف نشود مشكلات بر سرجاي مي‌ماند و حتي ممكن است با دادن نشاني غلط كشور و مملكت را نيز به عقب نشيني از اصول و محافظه‌كاري سياسي غير لازم بكشاند و البته اين سخن بدين معنا نيست كه ما كاملا حوزه اقتصاد را از سياست جدا بدانيم و با افراطي‌گرايي و با بيان سخناني كه صرفاً براي ما هزينه‌ ايجاد مي‌كنند به استقبال مخاصمات سياسي برويم و در تنور تنازعات هيزم بريزيم و يا از تحريم‌ها استقبال كنيم.

بلكه سخن اين است كه بادرك شرايط و اقتضائات آن، حكيمانه‌تر عمل كنيم.

متاسفانه دولت محترم هنوز هم نمي‌خواهد بپذيرد كه بايد از ظرفيت‌هاي مديريتي كشور بيشتر استفاده كند. متاسفانه هنوزهم اراده لازم و كافي را براي مقابله با رانت و رانت‌خواري به خرج نمي‌دهد. هنوزهم سياست قابل قبول و مطمئن و كار سازي را براي كاستن از افزايش حجم نقدينگي در پيش نمي‌گيرد و متاسفانه هنوز هم نمي‌خواهد قبول كند كه اتخاذ سياست‌هاي ارزي او ناصحيح بوده، تثبيت نرخ ارز همزمان با آغاز اجراي طرح هدفمندي مصيبت به بار آورده و اجراي ناقص اين طرح ادامه و اجراي كامل آنرا دچار زمينگيري كرده است.

اقرار و اعتراف به اشتباه و دست برداشتن از يكسويه نگري و اعتراف لجاج از جمله آموزه‌هاي ديني و اخلاقي و از جمله شروط مسلم آئين حكومت داري و اصلاح آن از جمله وظايف حكومتي است. آيا معلوم نبود كه ايجاد هزينه اضافي پس از اجراي طرح قانون هدفمندي، استمرار پرداخت يارانه به ارز و افزايش اتكا به درآمدهاي نفتي همه و همه شرايط شكننده‌اي را براي اقتصاد كشور به وجود مي‌آورد كه با كمترين تكان و ضربه‌اي جداره ثبات و آرامش در بازار را تَرَك مي‌دهد؟ و مي‌شكند؟ آيا غير از اين است كه شرايط امروز محصول سوء عملكرد ديروز است؟ آيا اين كه تمام اين اتفاقات را صرفاً به مسائل سياسي و تحريم ربط بدهيم مسأله را حل خواهد كرد؟ يا بايد گفت كه ماجراي لزوم حركت در مسير رفع تنش‌زدايي سياسي و اتخاذ بيشترين حكمت با در نظر گرفتن مصلحت و حفظ عزت كشور و در كنار ايجاد آرامش و ثبات سياسي و اتخاذ بهترين شيوه براي مقابله با تحريم وكاستن از حجم تحريم‌ها و نيز فشارهاي ناشي از آن، بايد در اتخاذ روشها و تصميم‌گيري‌هاي اقتصادي و اصلاح ساختار اقتصاد كشور نيز ضمن قبول اشتباهات گذشته طرحي نو در اندازيم و يك بار براي هميشه تسليم علم و عقل و منطق و تدبير شويم؟

اگر تدبير نكنيم اوضاع همين است. يك روز قيمت ارز بالا مي‌رود. مجبوريد صدها ميليون‌دلار وارد بازار كنيد تا كمي پايين بيايد. روز ديگر نوبت سكه است و بايد ميليون‌ها قطعه سكه ضرب كنيد تا ملت از ترس پايين نيامدن ارزش پولشان آن را در صندوقخانه‌ها بگذارند و جلوي بانك‌ها صف بكشند. يك روز مرغ قيمتش بالا مي‌رود همه بايد دنبال مرغ بدوند و دولت هم... روز ديگر تخم مرغ... يك روز قيمت خانه نجومي مي‌شود. روز ديگر اجاره خانه امان مستاجران را مي‌برد. يك روز همه جمع مي‌شوند تا براي قيمت‌ قند كاري بكنند روز ديگر براي قيمت روغن‌و ... و اين حكايت مرغ و تخم مرغ و ... با اين سبك و سياق هرگز حل نمي‌شود حتي اگر ايران و آمريكا بر سر يك ميز بنشينند و به هم لبخند بزنند.


Share/Save/Bookmark

more from Esfand Aashena