زنستیزی (به انگلیسی: میزوژینی) نوعی مسئله ی اجتماعی است که در آن زنان مورد تبعیض و یا تنفر قرار می گیرند و یا غیر قابل اعتماد دانسته میشوند. منیره محمدی مترجم کتاب تاریخ زن ستیزی اثرجک هلند، در مقدمه ی کتاب یاد آور شده است : "واژه زن ستیزی برای اولین بار در سال ١٦٥٦ میلادی در فرهنگ لغات انگلیسی آكسفورد گنجانیده شد. لیكن این واژه دارای وزن و تاریخی طولانی است. معضل زن ستیزی پدیده ایست كه تاریخش به هزاره های پیش از میلاد برمی گردد و بقای خود را در اشكال گوناگون، گرچه با ماهیتی ثابت، تا به امروز حفظ كرده است".
در تمدن باستان : در یونان باستان زنان و مردان در جامعه خود برابری نداشتند، چه از لحاظ قانون، چه از لحاظ اجتماعی، و چه از لحاظ علمی. بطور نمونه، همسو با تفکر زمانهٔ خود، ارسطو فرزند دختر را نوعی انحراف از فرزند صحیح (پسر) و لذا زنان را نوعی ایراد در طبیعت میدانست. لیکن ارسطو خوشبختی جامعه را منوط به خوشبختی زنان دانسته و خوشبختی مساوی مرد و زن را واجب میپنداشت.
در ایران پیش از اسلام، با طبقه ی زنان با احترام رفتار می شد و حتی زنانی مانند آرتمیس به دریا سالاری و یا آذرمیدخت و پوراندخت در زمان ساسانیان به سلطنت رسیدند.
در اسلام : دید اسلام در مورد زنان دارای طیف متنوعی در تاریخ بوده است. در حالیکه برخی از صاحبنظران غربی محمد را پیشرو حقوق زنان دانستهاند، برخی دیگر وی را یک زن ستیز معرفی میکنند. زنستیزی محدود به یک قوم و نژاد نمیشود، بلکه در تمام اقوام در تاریخ قابل مشاهدهاست و زنده به گور کردن دختران در فرهنگ و تاریخ اقوام عرب نیز از این نمونهاند.
بعضی شاعران قدیم و مسئله ی زن ستیزی : دکتر مریم حسینی پژوهشگر ادبیات کلاسیک و معاصر ، مولف کتاب "ریشه های زن ستیزی در ادبیات کلاسیک فارسی" در مصاحبه ای که روزنامه ی اعتماد با ایشان انجام داده ، گفته است "واژه ی زن ستیزی ، واژه ای قدیمی است که از زمان ارسطو و افلاطون رواج داشته است که آنان نیز زن را چیزی حساب نمی کردند و این خوارداشت زن در طول تاریخ ادامه پیدا کرده است و در میان بعضی فرقه ها بیشتر و بعضی از فرقه ها کمتر دیده می شود". ایشان در جواب این سئوال که "آیا بین مفهوم زن ستیزی و زن گریزی خصوصاً در متون کلاسیک ادب فارسی تفاوتی وجود دارد یا خیر" اشاره می کند که "زن گریزی همان نوع تفکر مردسالاری است. مثلاً سعدی می گوید؛ زن خوب فرمانبر پارسا - کند مرد درویش را پادشا ، این مردسالاری است یعنی آنها زنی را می پسندند که خوبی اش در فرمانبری اش است و حرف مرد را گوش می دهد. سعدی این زن را دوست می دارد، به عنوان همسر و مادر بچه ها او را می پذیرد و از زیبایی اش تعریف می کند. اما در زن ستیزی اصلاً دوست داشتنی در کار نیست. مثلاً خاقانی وقتی دختری برایش می آید آن را مایه ننگ خودش می داند و دعا می کند هر چه زودتر خدا این ننگ را از زندگی اش پاک کند".
مسعود ناظم رعایا در وبلاگ خود بنام ناظم سرا نوشته است : " ما در طول تاریخ ادبیات همیشه زنی را می بینیم که معشوق است. این زن واقعاً وجود خارجی ندارد، نفس نمی کشد، هویت ندارد و زیرمجموعه و طفیلی است. مثلاً در شعر سعدی زن بهانه است، همانطور که لیلی بهانه ی سرگشتگی و شیدایی مجنون است. همانطور که شیرین بهانه ی مجادله خسرو و فرهاد است. حتی در شاهنامه شخصیتی مثل گرد آفرید باهمه تفاوتهایی که با معشوقه های سنتی ادبیات ما دارد، کاملاً درحاشیه است. همه این زنها فقط درسایه ی مردهاست که تعریف می شوند.
ناصر خسرو در باره زنان به سختی قضاوت می کند او می گوید : بر قیاس خویش دانی هیچ ایزد در کتاب، از چه معنی چون دو زن کرده است مردی را بها؟... یا در قصیده ۱۷دیوان که می خواهد مذمت دنیا را بکند دنیا را به زن تشبیه می کند که باید از زرق آن پرهیز کرد. هر جا که بخواهد فریبندگی دنیا را پیش روی ما آورد از زن و فریب و مکر او صحبت می کند.گویا ناصر خسرو در زنان جز زرق چیزی نمی دیده و یا گویا مردان را برتر از زنان می داند و بر این باور است که زنان فریبکارند و مردان اینگونه نیستند:
زن جادوست جهان من نخرم زرقش
زن بود انکه مر او را بفریبد زن
صحبت این زن بد گوهر بدخو را
گر بورزی تو نیرزی به یکی ارزن
مر مرا بررس از این زن که مرا با او
شست یا بیش گذشته است دی و بهمن
خوی او این است ای مرد که دانا را
نفروشد همه جز مکر و دروغ و فن
آری انانکه ناصر خسرو را حکیم می نامند ایا در برابر این اندیشه او که زن را جادو و مایه سحر می داندچه نظری دارند؟ناصر خسرو خود مرد است و می گوید من زرق زن را نمی خرم و به عبارت دیگر آنکه زرق زن را می خرد مرد نیست. او می گوید اگر تو با زنان معاشرت کنی از زن کمتری.او بر این باور است که سن زنان مهم نیست . زن در هر سنی که باشد ترفند باز حیله گری است که جز جادو کردن کاری از او بر نمی آید. او که چهل سال از عمرش را به لهو و لعب گذرانده و از انجام هیچگونه فسق و فجوری کوتاهی نکرده و بعد از آن دست از کارهای بد و بیراه کشیده ، در تولد دوباره ی خود با اولین نطقش به زنان می تازد و آنها را نامحرم به اسرار می خواند:
مگو اسرار حال خویش با زن، که یابی راز فاش از کوی و برزن
در جای دیگری زنان ناقصان عقل و دین می داند و به مردان سفارش می کند که آنها را مرده بیانگارند و روش آنان را در پیش نگیرند. و انگار نه انگار که این مردگان تا چندی پیش مونس دل و آرام جان او بوده اند:
منه بر جان خود بار زر و زن ، قدم بر تارک این هر دو بر زن".
در جمهوری اسلامی ایران : در دوران پس از انقلاب ۵۷ شعار «یا روسری یا توسری» در خیابانهای ایران در راستای سیاستهای برخی گروههای اسلامی رواج پیدا کرد و بنا بر گفته دونا هیوز استاد دانشگاه رود آیلند، زن ستیزی در مرکز ایدئولوژی و ساختار حکومتی ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران قرار گرفت. زن ستیزی کماکان در جامعه امروزی ایران نیز تداوم دارد و در این مورد مطالب زیادی به رشته تحریر در آمدهاست. برخی کارشناسان، تصویب قانونی را در جمهوری اسلامی ایران که بر اساس آن «اگر مردی زنی را ولو عمداً به قتل برساند، خانواده ی زنی که به قتل رسیده، برای قصاص قاتل باید قبلا نیمی از دیه قاتل را به او بپردازد» مایه ی ننگ دانسته اند. برخی کارشناسان ، قوانین جزایی جمهوری اسلامی ایران در قبال زنان را از «خشنترین قوانین جهان» دانستهاند. در حال حاضر اصل ۱۱۵ قانون اساسی ایران رجال را واجد شرایط برای مقامات بلندپایه ی دولتی میداند و مراد از آن را فقط مردان تفسیر میکند، و نظام عدالت ایران شهادت زن را برابر نصف شهادت یک مرد میداند.
قوانین رژیم زن ستیز آخوندی
از روزی که رژیم زن ستیز آخوندی به حاکمیت رسید بلافاصله سرکوب سیستماتیک زنان را چه در وضع قوانین و چه در جامعه آغاز کرد و بدین ترتیب، پایههای خشونت دولتی و غیردولتی علیه زنان را نهادینه و تحکیم کرد. این قوانین نه تنها مجوزهای لازم برای اعمال خشونت علیه زنان را فراهم میکند, بلکه چنان اعمال آن را تسهیل میکند.
مادهٌ ۱۰۲ قانون مجازات اسلامی: «زنانی که در اماکن و معابر عمومی بدون چادر مذهبی ظاهر میشوند، به ۷۴ضربه شلاق محکوم میشوند».
ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی: ”بدحجابی و بیحجابی جرم محسوب میشود و هر کس که به این جرم مرتکب شود, به حبس از ۱۰ روز تا ۲ ماه و یا از ۵۰هزار تا ۵۰۰هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.”
ماده ۳۳۰ قانون مدنی: ”دیه زن نصف دیه مرد تعیین شده است.”
ماده ۲۰۹ قانون مدنی: ”هرگاه مرد مسلمانی عمدا زن مسلمانی را بکشد, محکوم به قصاص است لیکن باید ولی زن قبل از قصاص قاتل نصف دیه مرد را به او بپردازد.”
ماده ۱۰۲ قانون مجازات اسلامی: ”مرد را هنگام رجم تا نزدیک کمر و زن را تا نزدیکی سنیه در گودال دفن میکنند. آنگاه رجم مینمایند.”
ماده ۴۸ قانون مجازات اسلامی: ”اگر یک دختر بچه ۹ ساله مرتکب خطایی شود با او مثل یک انسان بزرگسال رفتار میکنند و تمامی مجازاتهای قانونی مانند شلاق, اعدام و حتی سنگسار برای او صادر میشود.”
برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به:
زن ستیزی در شعر فارسی
//nazemsara.com/archives/
ریشه های زن ستیزی در ادبیات کلاسیک فارسی
//sarapoem.persiangig.com/link7/zansetizidaf.htm
تاریخ زن ستیزی اثرجک هلند
//mahastis.blogspot.com/2011/02/blog-post_5396.html
ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
//fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D9%86%E2%80%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D8%B2%DB%8C
And //balatarin.com/permlink/2011/11/29/2818867
نظر شما چیست؟
xxxxxxxx
Recently by All-Iranians | Comments | Date |
---|---|---|
کار پردازان انگلیس در ایران : ۵٢ - احسان نراقی عنصر فعال فراماسونر | 4 | Dec 04, 2012 |
اشعاری به یاد محمد مختاری شاعر و نویسنده ی مقتول ایران | 11 | Dec 04, 2012 |
خدمتگزاران فرهنگ ایران : ٢٠ - محمد نوری | 2 | Dec 02, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Jenab-e Faramarz
by All-Iranians on Fri Dec 23, 2011 12:36 PM PSTThank you for the poem. You may also like this part of the article written by Pirayeh Yaghmaii
"ملک الشعرا (بهار) در جایی دیگر ادعا دارد که با زن که مثل پیاز تو در تو و معما گونه است و هنری بجز زادن ندارد، در حقیقت کارگاه انسان سازی است، وارد مشورت و صلاح دید کار خود مشو که پشیمان می شوی:
راست خواهی زنان معمای اند
پیچ در پیچ و لای در لای اند
زن بود چون پیاز تو در تو
کس ندارد خبر ز باطن او
خویش را صد قلم بَزک کردن
غایتش زادن است و پروردن
در طبیعت، طبیعت ثانی است
کارگاه نتاج انسانی است
زن به معنا طبیعتی دگر است
چون طبیعت عنود و کور و کر است
هنرش جلب مایه و زاد است
شغل او امتزاج و ایجاد است..."
//www.facebook.com/note.php?note_id=171272879568820
Jenab-e H. Tarreh-Gol
by All-Iranians on Fri Dec 23, 2011 12:20 PM PSTThank you. You noted, "Actaully Marx himself had some serious issues concerning women, especially if they happen to be his house keeper. He had a baby with one of them". There is no problem about that union (marriage) because
کارل مارکس از فرط علاقه ، با طبقه ی کارگر ازدواج کرد!!!
Jenab-e Souri
by All-Iranians on Fri Dec 23, 2011 12:33 PM PSTThank you for the poem. You may also like this part of the article written by Pirayeh Yaghmaii
"این طرز تفکر به اینکه آدم شاعر معمولی باشد یا ملک الشعرا دخلی ندارد، چنانکه بهار هم که ملک الشعرای شاعران است، چیزی بیشتر از این نمی گوید که هیچ، بلکه چاشنی اش را زیادتر هم می کند:
خانم آن نیست که جانانه و دلبر باشد
خانم آن است که باب دل شوهر باشد
بهتر است از زن مه طلعت همسر آزار
زن زشتی که جگرگوشه شوهر باشد
زن یکی بیش مبر زان که بود فتنه و شر
فتنه آن به که در اطراف تو کمتر باشد"
//www.facebook.com/note.php?note_id=171272879568820
Jenab-e Roozbeh_Gilani
by All-Iranians on Fri Dec 23, 2011 12:00 PM PSTThank you for your thoughtful notes. You may also like this
A Products of their Time //reconciliate.wordpress.com/2010/03/01/a-product-of-their-time/
my guess is that
by Anahid Hojjati on Fri Dec 23, 2011 10:12 AM PSTaalipayam did not write this poem.
yes, the myth of gender inequality is shattered forever
by Roozbeh_Gilani on Fri Dec 23, 2011 09:44 AM PSTJust like the way Darwin's theory of Evolution shattered the myth of the supernatural creator. Yet there are people who beleive in a "supernatural creator" as there are people who believe in gender inequality. Iranian left is no exception. Iranian left was also a creation of it's time. Remember Golsorkhi's comment about islam? That gives the task of fighting the dogma within Iranian left even a higher priority.
Since you mentioned Iranian left, that remided me of Ashraf Dehghani...
"Personal business must yield to collective interest."
خاک بر سر اقای هالو
SouriFri Dec 23, 2011 09:42 AM PST
اگر با همچنین زنی زندگی میکنه،
و باز هم دوباره خاک بر سر آقای هالو که میاد در این مورد شعر هم مینویسه!
چقدر بی شخصیت!
جالب اینجاست که علی رغم اینهمه دری وری که این مردها (شعرا) ی ایرانی
در مورد زنها نوشتند و مینویسند، باز هم همیشه این مردها هستند که
دنبال خانمها موس موس میکنند و التماس و خواهش میکنند! عجبها ..........
اینهم شعری از سیّد محمّّد رضا عالی پیام
FaramarzFri Dec 23, 2011 09:17 AM PST
این جهان دوزخ است بر مردی
که زنش لوس و غرغرو باشد
پر افاده پر ادعا لجباز
پاچه ورمال و نق نقو باشد
دائما در یکه به دو با مرد
صبح و شب در بگومگو باشد
مار در آستین ، نمک بر زخم
استخوانی که در گلو باشد
نه به آداب همسری پابند
نه مقید به آبرو باشد
پول شوهر به زعم آن ولخرج
علف خرس و آب جو باشد
همه اش خرج کفش و کیف و کلاه
ژل و ماتیک و رنگ مو باشد
دقمصه ساز و پر الم شنگه
پی جنجال و های هو باشد
هیکلش بد قواره و مضحک
زشت و دیلاق و لق لقو باشد
بددل و بدعنق خرافاتی
دوبهم زن دغل دورو باشد
جیغ جیغو شلخته گنده دماغ
خل و شکاک و گنده گو باشد
تنبل و گیج و خنک و سر به هوا
شل و وارفته ور ورو باشد
صبح تا لنگ ظهردر خور و پوف
همسر بالش و پتو باشد
میهمان قوم او اگر فرضا
سفره اش پر ز رنگ و بو باشد
لیک فامیل مرد اگر برسد
لقمه ای نان و نیمرو باشد
گاه پهنای او چو دروازه
گاه باریک تر ز مو باشد
شش شب هفته میهمانی و رقص
دانس و پارتی و راندوو باشد
لیک بر عکس هر شب جمعه
معتکف گشته با وضو باشد
گر نباشد طلاق او ممکن
غم مخور چاره اش هوو باشد
***
زنم این شعر خوانده و پنداشت
سوژه ی شعر بنده او باشد
الف قامتم شکسته و گفت
هالوی بی الف هلو باشد
بی حسابیم و یر به یر گشتیم
پاسخ «ها» همیشه «هو» باشد
the myth of gender inequality was shattered forever?!?!
by Hooshang Tarreh-Gol on Fri Dec 23, 2011 08:58 AM PSTNot sure what to make out of that.
Actaully Marx himself had some serious issues concerning women, especially if they happen to be his house keeper. He had a baby with one of them. But as usual its goes much deeper than Marx. Patriarchy is still a serious issue in Iranian Left, just look at the leadership boodies of all these "organizations" you'll see what I mean.
Sharmandeh shodim :) inham az Rahi Moayeri
by Souri on Fri Dec 23, 2011 08:56 AM PSTالهی در کمند زن نیفتی
وگر افتی بروز من نیفتی
میان بر بسته چون خونخواره دشمن
دل آزاری به آزار دل من
دلم از خوی او دمساز درد است
زن بد خو بلای جان مرد است
زنان چون آتشند از تندخویی
زن و آتش ز یک جنسند گویی
نه تنها نامراد آن دل شکن باد
که نفرین خدا بر هر چه زن باد
نباشد در مقام حیله و فن
کم از نا پارسا زن پارسا زن
زنان در مکر و حیلت گونه گونند
زیانند و فریبند و فسونند
چو زن یار کسان شد مار زو به
چو تر دامن بود گل، خار از او به
حذر کن ز آن بت نسرین برودوش
که هر دم با خسی گردد هم آغوش
منه در محفل عشرت چراغی
کزو پروانه ای گیرد سراغی
میفشان دانه در راه تذروی
که ماوا گیرد از سروی به سروی
وفاداری مجوی از زن که بیجاست
کزین بر بط نخیزد نغمه راست
درون کعبه شوق دیر دارد
سری با تو سری با غیر دارد
جهان داور چو گیتی را بنا کرد
پی ایجاد زن اندیشهها کرد
on Ferdowsi and "zan setizi".
by Roozbeh_Gilani on Fri Dec 23, 2011 08:53 AM PSTPeople are products of their time. They follow the norms of their time. Once in a while we get an extraordinary thinker and visionary like K. Marx who comes up with something so radical and out of box which makes generations to come to ponder, act &react in awe, admiration, shock and disbelief. What ferdowsi says here (assuming as pointed out by others it is indeed ferdowsi himself saying) should therefore be viewed within the context of the time. Just as the certain "Racist' commentary by some famous 19th/early 20th century western writers.
As blogger pointed out, in most ancient societies women had lower status, I presume a throwback to earliest hunter gatherer societies where men brought in the food. But in late 20th and 21st century, the myth of gender inequality was shattered forever. This is social progress, which we all to a great degree owe to the ideas of those radical, visionary, out of box thinkers...
"Personal business must yield to collective interest."
سوره النساء - تغيير سوره و ترجمه
All-IraniansFri Dec 23, 2011 08:37 AM PST
و از زنان شما كسانى كه مرتكب زنا مىشوند چهار تن از ميان خود [مسلمانان] بر آنان گواه گيريد پس اگر شهادت دادند آنان [=زنان] را در خانهها نگاه داريد تا مرگشان فرا رسد يا خدا راهى براى آنان قرار دهد
//www.parsquran.com/data/show.php?quantity=&lang=far&sura=4&ayat=0&user=far
Jenab-e Anahid Hojjati
by All-Iranians on Fri Dec 23, 2011 08:43 AM PSTThank you for your note. You may also like this
زن ستیزی در اشعار فارسی
//www.facebook.com/note.php?note_id=171272879568820
جنسّیت و فرهنگ: زن ستیزی درایران
All-IraniansFri Dec 23, 2011 07:57 AM PST
//niaknameh.blogfa.com/post-38.aspx
Jenab-e Mehrban
by All-Iranians on Fri Dec 23, 2011 07:55 AM PSTThanks for your note.
Not a Ferdowsi scholar
by Hooshang Tarreh-Gol on Fri Dec 23, 2011 07:58 AM PSTI'm just a reader, but every single critical article I've read on Ferdowsi refers to these same exact lines. Maybe Ostad Sadati or all-Iranian could verifty or refute. Fortunately we have no lack of Ferdowsi scholars and enthusiasts on IC.
Long time no see; khappy kholidays: khappy khanuka, khappy Yalda....
AH, you're just lowering the bar. Why would male domination and chauvanism be sanctioned and accepted at any historical period.
I believe they just wrote what the norm was during those years
by Anahid Hojjati on Fri Dec 23, 2011 07:54 AM PSTYes, in the poems that you quoted, we see "zan seteezi" but that was the norm those days and the norm was probably worse than these poets wrote. Now if you quote a poem from a contemporary poet, for instance Ebtehaj or Shamloo in which their positions are not at least a bit more progressive than norm towards women, then I can accept that as evidence of "zan seteezi" in Farsi poetry. But to quote from poets who have been dead for hundreds of years, that is to be expected.
Jenab-e H Tarreh-Gol
by All-Iranians on Fri Dec 23, 2011 08:33 AM PSTThank you for your visit. Those poems most likely are not originally composed by Ferdowsi; they are attributed to him.
HTG
by Mehrban on Fri Dec 23, 2011 07:46 AM PSTAre you sure these are authentic Ferdowsi verses?
فردوسی و زنستیزی
Hooshang Tarreh-GolFri Dec 23, 2011 07:34 AM PST
خشونت، زنان و اسلام
All-IraniansFri Dec 23, 2011 07:30 AM PST
کتاب “خشونت، زنان و اسلام” نوشته “نادره افشاری“ در تاریخ تمام مذاهب، تنها دین «اسلام» است كه با شمشیر و حذف دگراندیشان، كشورهای متمدن پیرامونش را تصرف كرده و مردم فرهنگ ساز آن را به زیر مهمیز خشونتش كشانده است. هیچ دین و آیینی «چه توحیدی و چه اساطیری» در تمام طول تاریخ بشر نبوده
//mamnoe.wordpress.com/tag/%D8%B2%D9%86-%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D8%B2%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/
Jenab-e Maryam Hojjat
by All-Iranians on Fri Dec 23, 2011 07:32 AM PSTThank you. You may also like this: //en.wikipedia.org/wiki/Misogyny
AI, Thanks
by Maryam Hojjat on Fri Dec 23, 2011 06:41 AM PSTGreat blog about misogyny.