Oxford: 1988 Mass Executions

Seminar on one of IRI's worst atrocities

بی بی سی: این هفته دانشگاه آکسفورد محل برگزاری گردهمایی درباره اعدام شدگان تابستان ۱۳۶۷ بود. در این گردهمایی، بر اساس تحقیقاتی که یک وکیل بلندپایه بین المللی انجام داده، گفته شد، سال ۶۷ بین چهار هزار تا هفت هزار زندانی سیاسی، در ایران اعدام شدند>>>  also "دادخواهی کشتار سال 67"



28-Oct-2011
Share/Save/Bookmark

Recently by Ghormeh SabziCommentsDate
Majid Tavakoli: Prisoner of the day
5
Dec 02, 2012
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day
2
Dec 01, 2012
Abdollah Momeni: Prisoner of the day
2
Nov 30, 2012
more from Ghormeh Sabzi
 
Simorgh5555

Robinson is spot on: The

by Simorgh5555 on

Robinson is spot on: The 1988 executions were Iran's Srebenica. I congratulate the Oxford University and the Oxford Union for highlighting this atrocity and hopefully when key questions as to why and who carried out these killings are made clear the road to justice will begin. The IR must be held accountable and punished for their evil crimes.

 


عموجان

What if they start digging the site, at night?

by عموجان on

It is good to bring this up when ever it is possible. Islamic Republic except every year people to remember death of those idiot Arabs Ali, and his kids Hassan and Hoosein but Iranian mothers, fathers, wives, kids should forget about murder of their love ones by Khomeini, it wouldn’t happen.


IranFirst

IRI Murderers and Mullahs will pay for this

by IranFirst on


jmyt17

They will pay for it

by jmyt17 on

 

Khamenei remember, when they time time you can not tell

OHhhhhhhhh I did not know


divaneh

Kudos to Boroumand Foundation

by divaneh on

To add to the Boroumnad Foundation's achievements, they have now published a report by Geoffrey Robertson QC who is one of the most respected attorneys in the UK. I am very pleased that he is paying his attention to the Iranian victims of the 1988 massacre as it can add a lot more weight to this issue. He also did an investigation about the Crimes against Humanity committed by the Catholic Church that I reviewed in an earlier blog.


MM

Waves of executions

by MM on

Actually, the Shahi folks and the Baha'is were part of the first wave of executions in early 1980's.  Then came the execution of the MEK in 1988, followed closely by Fedaian, Tudeh members and whoever looked left-left to this religious cesspool.  But, the MEK got the worst of it n 1988 and it was a shamefull massacre in the Iranian history.


Roozbeh_Gilani

با آب هفت دریا نیز ننگ کشتار ۶۷ را نمی‌توان شست

Roozbeh_Gilani


موسوی در ادامه‌ی سخنرانی خود به شکل حیرت‌انگیزی «اعدام‌های دهه ۶۰» را انکار کرده و می‌‌گوید:‌  «یک پیش فرض اشتباه در این سوال و سوالاتی از این دست که در جلسه‌های مختلف و فضای مجازی مطرح می‌شود و باید به آن اشاره کنم لفظ «اعدام‌های دهه ۶۰» است. حقیقت این است که طی دهه شصت چیزی به نام اعدام‌های دسته‌جمعی جز در دو مقطع وجود نداشت؛ یکی در سال‌های ابتدایی پیروزی (۵۷-۵۸) که مربوط است به اعدام وابستگان و ساواکی‌ها و کسانی که در رژیم پیشین علیه مردم دست به جنایت زده بودند یا فاسد بودند، که البته در همان زمان هم بسیاری از دل‌سوزان انقلاب به نحوه برگزاری دادگاه‌ها و نوع اجرای احکام اعتراض داشتند چون بعضا حداقل استانداردها و قوانین هم رعایت نمی‌شد؛ خب در آن زمان همه ما گرفتار یک سری افراط‌ها یا به اصطلاح رفتارهای انقلابی بودیم که اگر این دید امروز را داشتیم شاید به گونه‌ای دیگر رفتار می‌کردیم. و دیگری همین ماجرای سال ۶۷ و اعدام زندانیان است .» موسوی موضوع اعدام‌های دسته‌جمعی را به سال‌های ۵۷-۵۸ ربط داده و اساساً منکر اعدام‌های دسته جمعی سال‌های اولیه دهه‌ی ۶۰ می‌شود، چرا که در دهه‌ی ۶۰ و هنگامی که جوخه‌های اعدام بی‌وقفه فعال بودند وی نخست وزیر کشور بود و بایستی نسبت به کاربرد «لفظ اعدام‌های دهه‌ ۶۰» حساس باشد. در حالی که طبق آمارهای رسمی موجود در سال‌های ۵۷-۵۸ چند صد نفر اعدام شدند، تاکنون با همه‌ی پنهان‌کاری‌ها‌ و محدودیت‌هایی که وجود داشته اسامی بیش از ۱۴ هزار نفر که بین سال‌های ۶۰ تا ۶۴ اعدام‌ شدند انتشار یافته است. موسوی کشتار‌های دسته‌جمعی زندانیان سیاسی در سال‌های اولیه دهه‌ی ۶۰ را که گاه اسامی آن‌ها در لیست‌های صد نفره در روزنامه‌ها و رادیو تلویزیون انتشار می‌یافت انکار می‌کند، آیا می‌توان روایت او از کشتار ۶۷ را باور کرد؟  موسوی در مورد دل‌مشغولی‌های خود و محمدعلی رجایی می‌گوید: «صحبت در این باره بدون آشنایی با وضع زندان‌ها در آن دوران ممکن نیست. پس از انقلاب وضع زندان‌ها بسیار نامناسب بود و این وضع تا ابتدای دهه ۶۰ ادامه داشت. بنده خاطرم هست که یکی از دل‌مشغولی‌ها و دغدغه‌های اصلی شهید رجایی در دورانی که بنده هم عهده‌دار وزارت خارجه بودم، وضع زندان‌ها بود. ایشان چندباری هم شخصا به زندان‌ها سرکشی کردند و با بررسی وضعیت دستورهایی برای پی‌گیری می‌دادند که البته به دلیل اختلافات موجود بین نخست‌وزیر و رییس‌جمهور وقت مجال چندانی برای رسیدگی قاطع فراهم نشد و به مدت کوتاهی پس از ریاست‌جمهوری شهید رجایی هم که فاجعه انفجار نخست‌وزیری روی داد .» آن‌چه موسوی می‌گوید متأسفانه حقیقت ندارد. وی در نتیجه‌ی کودتا علیه ریاست جمهور قانونی کشور و خلع او از قدرت و پس از انفجار حزب جمهوری اسلامی در  ۷ تیرماه ۱۳۶۰ به وزارت امور خارجه رسید و در زمانی که بنی‌صدر ریاست جمهور بود مصدر کار نبود. سرکشی چندباره‌ی رجایی به زندان‌ها، ادعایی است که در سی سال گذشته برای اولین بار از سوی موسوی مطرح می‌شود. در آن دوران مانع اصلی رسیدگی به امر زندان‌ها و توقف شکنجه و مجازات‌های بیرحمانه، دولت رجایی و قوه قضاییه تحت حاکمیت بهشتی و حزب جمهوری اسلامی و همراهانشان و در یک کلام «حزب‌الله» بود. اتفاقاً شرایط وحشتناک پس از برکناری بنی‌صدر از ریاست جمهوری و یکدست شدن نظام در زندان‌ها حاکم شد. بنی‌صدر در عاشورای ۱۳۵۹ در میدان آزادی در مورد وضعیت‌ زندان‌های کشور گفت:  «در قانون اساسی مگر شکنجه حرام نشده؟ ممنوع نشده؟ در کجای دنیا، در کدام دین و در کدام کشور و حکومت اسلامی ۶ نوع زندان وجود دارد؟ چرا اینها تعطیل نمی شود؟ ما الان شش نوع زندان داریم. زندان‌های آقای خلخالی، زندان دادگاه انقلاب، زندان شهربانی، زندان دادگستری، زندان کمیته‌ها، زندان سپاه پاسداران. ده‌ها و صدها نفر بی‌جهت گرفتار شده‌اند. با این ۶ نوع زندان ما چیزی بدتر از گذشته‌ایم. چرا باید هر کس و هر نهادی یک زندان داشته باشد؟ اینها باید تعطیل شوند. جو اسلام جو اعتماد است این همه دستگاههای ترسناک مخوف درست نکنید! چرا هیئتی تشکیل نمی شود که به کار زندان‌های گوناگون برسد؟ چرا در رژیم اسلامی، انسان و جان او این همه بی‌منزلت شده است که بتوان مثل آب خوردن محکوم کرد و بدون اینکه کسی بفهمد کار او را تمام کرد؟ چطور می‌شود که اشخاص را می‌گیرند و به زندان می‌برند و ماهها جزو فراموش‌شدگان می‌گردند؟ بس کنید این کارها را. دستگاه قضایی نباید ابزار قدرت شود.»

 


http://www.irajmesdaghi.com/page1.php?id=410


Bavafa

Shah or Khomenie....

by Bavafa on

MEK or otherwise, we all ought to condem excution of all citizens which is a barbaric practice.

'Hambastegi' is the main key to victory 

Mehrdad


Arj

The irony!

by Arj on

Ironically, those who support Shah's regime are most vocal about condemning this massacre of political prisoners (majority of whom BTW were leftists of either PMOI/MEK or Marxist affiliations), and yet at the same time, defend Shah's murder and execution of them as "Kharabkars"!


Fred

مسئولیت میرحسین موسوی خامنه

Fred


  آنانی که فکر میکنند با واژه بازی میشود مسئولیت میرحسین موسوی خامنه؛ نخست وزیر وقت و "محبوب امام راحل" را در این جنایت علیه بشریت از خاطره ها پاک کرد؛ سخت در اشتباه هستند.