یک فاجعه انسانی در حال وقوع

وظیفه داریم به دفاع از حقوق انسانی ساکنان اردوگاه اشرف برخیزیم


Share/Save/Bookmark

یک فاجعه انسانی در حال وقوع
by Hossein Bagher Zadeh
08-Dec-2011
 

یک فاجعه انسانی در حال وقوع است: ۳۴۰۰ ایرانی در اردوگاهی در خاک عراق محصور شده‌اند؛ آنان از بسیاری از امکانات محروم مانده‌اند؛ حتا دسترسی آنان به امکانات پزشکی محدود شده است؛ روز و شب در معرض هجوم تبلیغات گوش‌خراش مخالفی هستند که از چند سد بلندگوی مستقر در اطراف اردوگاه با صدای بلند پخش می‌شود؛ تا به حال چند بار مورد حمله مسلحانه نیروهای عراقی قرار گرفته‌اند و عده زیادی از آنان کشته و مجروح شده‌اند؛ بسیاری از آنان در خطر تحویل به رژیم ایران هستند و شکنجه و مرگ آنان را تهدید می‌کند؛ و دولت عراق مصمم است که آنان را تا آخر دسامبر (۱۰ دی) از این اردوگاه بیرون کند بدون این که کشور (یا کشورهای) دیگری آماده پذیرش آنان باشد. و به رغم همه این‌ها هیچ حرکتی در حمایت از این افراد و جلوگیری از این فاجعه قریب الوقوع از سوی اکثریت قاطع جامعه سیاسی یا حقوق بشری ایران به چشم نمی‌خورد. چرا؟ پاسخ، چهار کلمه است: سازمان مجاهدین خلق ایران.

ایرانیان یاد شده در اردوگاه اشرف در شمال عراق متعلق به سازمان مجاهدین به سر می‌برند. این اردوگاه بیش از دو دهه در اختیار مجاهدین بوده است و عملیات نظامی مجاهدین علیه رژیم ایران در دهه‌های شست و هفتاد از آن‌جا سازمان داده می‌شد. از هنگامی که مجاهدین عملیات نظامی خود را حدود یک دهه پیش قطع کردند، این اردوگاه موضوعیت خود را به عنوان یک پادگان نظامی از دست داد. سپس با حمله نظامی آمریکا به عراق و سرنگونی رژیم صدام حسین در سال ۲۰۰۳، نیروهای آمریکایی آنان را خلع سلاح کردند و بر اساس کنوانسیون‌های بین‌المللی مربوط به حمایت از غیر نظامیان در مناطق جنگی، وظیفه محافظت از اردوگاه اشرف و ساکنان آن را به عهده گرفتند. در سال ۲۰۰۹ و در جریان تدریجی انتقال قدرت به دولت عراق، حفاظت از اردوگاه اشرف نیز به این دولت واگذار شد. ولی نزدیکی دولت عراق به رژیم ایران به این معنا بود که مجاهدین نمی‌توانستند به دولت عراق اعتماد کنند و کشمکش سیاسی بین این سازمان و دولت المالکی شروع شد. در دو سه مورد، این کشمکش به هجوم نظامی سربازان عراقی به اردوگاه منجر گردید و در جریان آن‌ها ده‌ها نفر از ساکنان اردوگاه کشته شدند و عده زیاد دیگری نیز زخمی گردیدند.

صرف نظر از دلایل و توجیهات سازمان مجاهدین برای استقرار در عراق در نیمه اول دهه شست، پس از سقوط رژیم صدام حسین روشن بود که مجاهدین آینده‌ای در خاک عراق ندارند. دلایل روشنی در دست بود که رژیم بعد از صدام در عراق هر ماهیتی که داشته باشد، نمی‌تواند حضور درازمدت مجاهدین را در خاک این کشور بپذیرد. اردوگاه اشرف را صدام حسین در اختیار مجاهدین گذاشته بود، و همین مسئله به تنهایی کافی بود که مردم آزاد شده از استبداد رژیم صدام را به مخالفت با حضور مجاهدین در عراق بکشاند. علاوه بر این، مخالفان حضور مجاهدین در عراق، ادعاهایی را در مورد کمک مجاهدین به رژیم صدام در برخی از سرکوب‌های داخلی عراق نیز پیش می‌کشیدند. با پیروزی احزاب شیعه وابسته به رژیم ایران در عراق، این واقعیت محسوس‌تر می‌شد که نه تنها رژیم این کشور ادامه حضور اردوگاه اشرف را در خاک عراق تحمل نخواهد کرد، بلکه ممکن است با تشویق و تحریک رژیم ایران به عملیات نظامی علیه آنان دست بزند و فاجعه بیافریند. در هر صورت، این واقعیت از روز سقوط رژیم صدام روشن بود که مجاهدین آینده‌ای در عراق ندارند، و از هنگامی که دو سال و اندی پیش آمریکا از حفاظت اردوگاه عقب کشید این خطر احساس می‌شد که ساکنان اردوگاه اشرف ممکن است حتا امنیت جانی نیز نداشته باشند و وقایع بعدی نشان داد که این خطر واقعی بوده است.

در این شرایط طبیعتاً مجاهدین باید برای آینده ساکنان اشرف چاره‌ای می‌اندیشیدند. بیش از هشت سال و نیم از سقوط رژیم و دو سال و اندی از عقب‌نشینی آمریکاییان از منطقه اردوگاه اشرف می‌گذرد. این که مجاهدین در این مدت چه تلاش‌هایی برای حل این مشکل به عمل آورده‌اند کاملا دانسته نیست. قدر مسلم این که مشکل تا کنون حل نشده باقی مانده است. ولی پس از اعلام ضرب الاجل یک طرفه آخر دسامبر ۲۰۱۱ از سوی رژیم عراق مبنی بر خروج مجاهدین از اردوگاه اشرف، مسئله از مشکل به یک وضعیت اضطراری تبدیل شد، و در ماه‌های اخیر تلاش مجاهدین برای تماس با سازمان‌ها و مراجع بین‌المللی و به خصوص مقامات سیاسی آمریکا و اروپا شدت یافت. در ماه‌های اخیر کمتر روز و هفته‌ای است که جلسه‌ای در این پارلمان یا آن نهاد بین‌المللی برای رسیدگی به مشکل اردوگاه اشرف تشکیل نشود و بالا‌ترین شخصیت‌های سیاسی و پارلمانی یا متخصصان حقوق بشری اروپا و آمریکا در دفاع از ساکنان اشرف در آن سخن نگویند. علاوه بر این، هواداران مجاهدین در شهرهای مختلف اروپا و آمریکا به تجمّعات و تظاهرات وسیعی دست زده‌اند و از جمله عده بزرگی از آنان بیش از هفت ماه است که در برابر مقر اروپایی سازمان ملل در ژنو تحصن کرده‌اند.

این تلاش‌ها البته بی‌نتیجه نبوده است: خانم آشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نماینده مخصوصی برای حل و فصل مشکل اردوگاه اشرف تعیین کرده است؛ کمیساریای عالی سازمان ملل موضوع رسیدگی به تقاضای آن دسته از ساکنان اشرف را که متقاضی پناهندگی هستند در دستور کار خود قرار داده است (برخی از ساکنان اشرف، پناهندگی و یا حق اقامت در کشورهای دیگر را دارند)؛ تعداد زیادی از شخصیت‌های غربی به عراق سفر کرده‌اند تا وضع اردوگاه و مجاهدین را از نزدیک ببینند؛ و سرانجام موضوع در جلسه روز سه‌شنبه (امروز) شورای امنیت سازمان ملل نیز مطرح گردید. دولت عراق با استناد به حق حاکمیت ملی خواهان آن است که در صورت عدم خروج مجاهدین در مهلت تعیین شده، کنترل اردوگاه اشرف را در دست بگیرد و ساکنان آن را جابجا کند، و سازمان مجاهدین با تکیه بر واقعیت نفوذ رژیم ایران در عراق و سابقه رژیم ایران در کشتار مجاهدین استدلال می‌کند که در این صورت جان بسیاری از اعضای آن به خطر خواهد افتاد. استدلال دولت عراق به لحاظ حقوقی خدشه بردار نیست. در عین حال، جامعه جهانی خطری را که مجاهدین مطرح می‌کنند نیز جدی می‌داند و برای امنیت ساکنان اردوگاه اشرف نگران است.

قدر مسلم این که در فاصله کوتاه سه هفته آینده راه حلی برای خروج مجاهدین از عراق پیدا نخواهد شد. از این رو، تلاش نهادهای بین‌المللی بیشتر متوجه این امر است که دولت عراق را وادارند مهلت آخر دسامبر را برای مدتی تمدید کند تا فرصت کافی برای رسیدگی به تقاضای پناهندگی ساکنان اشرف و اسکان آنان در کشورهای دیگر فراهم شود. مجاهدین، اما با توجه به سابقه حملات گذشته نیروهای عراقی به اردوگاه اشرف از جمله در فروردین امسال که به کشته شدن بیش از 30 نفر و جراحت ده‌ها نفر دیگر منجر شد علاوه بر این، خواهان حمایت بین‌المللی و استقرار کلاه‌آبی‌های سازمان ملل (نیروی صلح) در اطراف اردوگاه هستند. این امر البته با مخالفت شدید دولت عراق (با استناد به حق حاکمیت ملی) مواجه خواهد شد و هیچ قدرتی به استثنای شورای امنیت سازمان ملل نمی‌تواند چنین اقدامی را انجام دهد. احتمال این که شورای امنیت نیز به چنین اقدامی به رغم مخالفت عراق دست بزند با توجه به ترکیب این شورا و وجود اعضای دارای حق وتو، تقریبا صفر است.

و این جا است که هر چه به ضرب الاجل آخر دسامبر (۱۰ دی) نزدیک می‌شویم خطر فاجعه بیشتر می‌شود. اگر عراق به تقاضای جامعه جهانی برای تمدید ضرب الاجل پاسخ مثبت ندهد، فاجعه حتمی است. نیروهای عراقی به صدد تصرف اردوگاه اشرف بر می‌آیند و مجاهدین با احساس خطر این که ممکن است عراق بخواهد برخی از آنان را به رژیم ایران تحویل دهد طبیّعتاً به سادگی تسلیم نمی‌شوند و با دست‌های خالی خود به مقاومت بر خواهند خاست. نتیجه فاجعه بار چنین مصاف نابرابری از پیش روشن است. در صورتی هم که عراق این ضرب الاجل را تمدید کند، تضمینی برای سلامت ساکنان اشرف و عدم تکرار آن چه که در فروردین گذشته رخ داد در دست نیست. تنها تمدید ضرب الاجل یادشده از سوی عراق، اقدام جامعه جهانی برای اسکان هرچه سریع‌تر ساکنان اشرف در کشورهای دیگر، و در عین حال فشار سیاسی بر دولت عراق برای جلوگیری از تکرار واقعه فروردین ماه گذشته می‌تواند از بروز فاجعه‌های دیگر جلوگیری کند. و برای جلوگیری از بروز این فاجعه‌ها وقت زیادی در دست نیست.

مشکل ساکنان اشرف، صرف نظر از سیاست‌های مجاهدین و کارنامه آنان در حل این مشکل در طول هشت سال گذشته، در درجه اول یک مسئله انسانی است. ساکنان اشرف حق حیات و آزادی عمل دارند و باید از حمایت‌های بین‌المللی برای تأمین این حق برخوردار شوند. آنان هم اکنون از برخی از امکانات زیستی و پزشکی محروم شده‌اند. در آینده بسیار نزدیک جان و آزادی آنان نیز به خطر خواهد افتاد. جامعه سیاسی و حقوق بشری ایران وظیفه دارد برای تأمین حقوق زیستی آنان تلاش به عمل آورد و از بروز این فاجعه جلوگیری کند. سیاست‌ها و سابقه کار مجاهدین و یا برخورد گذشته و یا امروزین آنان با جامعه و شخصیت‌های سیاسی و حقوق بشری ایران نباید مانع از آن شود که اینان به وظیفه انسانی خود عمل کنند. مجاهدین به دلایلی ترجیح می‌دهند که در عین استمداد از شخصیت‌ها و نهادهای بین‌المللی، با جامعه و شخصیت‌ها و نهادهای سیاسی و حقوق بشری ایران کاری نداشته باشند و برای حمایت تنها به هواداران خود اکتفا کنند (کمتر نهاد و شخصیت منتقدی است که مورد طعن و لعن آنان قرار نگرفته باشد). آنان تجمّعات و اعتراضات انسانی به فجایع اردوگاه اشرف را چنان با تبلیغات سیاسی خود عجین می‌کنند که دگراندیشان و فعالان مستقل حقوق بشری نتوانند در این فعالیت‌ها مشارکت داشته باشند. ولی این اقدام، وظیفه حمایت از حقوق انسانی ساکنان اشرف را از دوش دیگران بر نمی‌دارد. ما وظیفه داریم پیش از آن که دیر شده باشد به دفاع از حقوق انسانی ساکنان اردوگاه اشرف، صرف نظر از مواضع و عملکرد سیاسی آنان و مجاهدین، برخیزیم.

Iran Emrooz


Share/Save/Bookmark

Recently by Hossein Bagher ZadehCommentsDate
فقر فرهنگی نقد در اپوزیسیون
1
Dec 02, 2012
از ادعا تا عمل
5
Nov 21, 2012
انتخاب مجدد اوباما
3
Nov 15, 2012
more from Hossein Bagher Zadeh
 
long live Iran

Ex-member of MKO talking about true face of MKO

by long live Iran on

Members of MKO should be able to talk to UN representative in a safe place without getting spied by MKO and has chance to choose their own country to stay in future.

Lets free these people from Rajavi`s slavery. Lets ask MKO give them freedom. How long Lajavi needs these slaves.

//www.youtube.com/watch?v=Yl52atFQZog&feature=related

Long Live IRAN.


long live Iran

Whatch this interesting clip. True story in the camp.

by long live Iran on

This a conference of Ex-members of MKO. Look at the other side of the story
//www.youtube.com/watch?v=xqBmEt5yWQo
These people in Ashraf cam have been hostaged by Rajavi. They have been brain washed. They should be sent to Europe to be able to think freely without being slave of Rajavi.

Long Live Iran


Bavafa

What can I say that has not been said by the pervious posters...

by Bavafa on

The responsibility for whatever takes place, first and foremost lies on MEK leadership and then the coalition of willing, led by USA for creating and prolonging this situation.   Many if not all, while recognizing the crimes that has been committed at the hands of MEK members, agree and believe these souls need serious mind cleansing and a safe passage to a normalized life, perhaps in the West which it all seems the only main obstacle on their path is the MEK leadership.

'Hambastegi' is the main key to victory 

Mehrdad


Esfand Aashena

آقای باقرزاده بگو که اگه فاجعه شد مجاهدین هم تقصیر دارند.

Esfand Aashena


تعداد زیادی از شخصیت‌های غربی به عراق سفر کرده‌اند تا وضع اردوگاه و مجاهدین را از نزدیک ببینند؛ 

خوب شما مدرکی‌، مقاله‌ٔ ای، link ی، چیزی داری که نشون بده نه لزوماً امروز یا هفتهٔ پیش، ولی‌ کلا تو این ۲۰ سالی‌ که مجاهدین اونجا بودن هیچ غیر‌مجاهدی از اونجا دیدن کرده؟  چه برسه به گفت و گو با ساکنین کمپ اشرف؟

شما شک داری که مجاهدین تو ضرب و شتم عراقیها با صدام دست به یکی‌ داشتند؟  شک داری؟ چه شکی، یعنی‌ صدام عاشق چشم و آبروی مسعود و مریم بوده؟

مثلا وقتی‌ احمدی‌نژاد یا هر خر دیگری میگه تو ایران شکنجه نیست، شک داری؟  وقتی‌ بشر اسد میگه دستور حمله به مردم رو نداده، شک داری؟

من هم با شما موافقم که باید جلوی قتل عام ۳۵۰۰ نفر رو گرفت.  ولی‌ باید گفت که مسئول این فاجعه در درجه اول مجاهدین، تکرار می‌کنم، در درجه اول مجاهدین، بعد دولت عراق.

 

Everything is sacred


Jeesh Daram

داداش، پس تکلیف

Jeesh Daram


پس تکلیف اردوگاهی بنام ایران چی میشه؟  اگر بخواهیم برخیزیم (ای بایا کی حالشو داره) اول باید برای نجات اردوگاهی بنام ایران از چنگال استعمار شرق و غرب برخیزیم که خود شامل حواریون اشرف نیز میشود.  هروز ما ایرانی ها همدیگر را دعوت به یک شگرد جدید میکنیم ولی تمام آن نقش بر آب میشود.  کمی  هم در باره هولوکاست ایرانی بنویسید که دویست سال است در جریان است 

deev

درسی از قانون کارما

deev


نه جانم - وظیفه داریم بگیم هر کی خربزه میخوره پا لرزش هم وا میسته - این خائنین از همون پایگاه سربازان ایرانی  را در طول جنگ میکشتند حالا مظلوم شدند - الان هم اگر رادیو تلویزیون در پیتی مجاهدین رو ببندید میتونید بودجه اش رو خرج نجات بزدلان اشرف کنید!