The Concert That Never Happened

Bahman Farman-Ara's film about Parviz Yahaghi

Part 1



Part 2



Part 3



Part 4

25-Oct-2010
Share/Save/Bookmark

Recently by mehrdadmCommentsDate
Omid Djalili: The Baha'i Faith in Words and Images
11
Dec 05, 2012
Dimmed Lanterns
1
Dec 05, 2012
Iranian TV shows off 'captured US ScanEagle drone'
5
Dec 04, 2012
more from mehrdadm
 
عموجان

Afternoons, with Goolha.

by عموجان on


There are musician in open societies that couldn’t make a name because they aren’t as good or nobody is interested in their work so they are having hard time to accept it and still able to perform, but for some one like Parviz who every body knew he was good and had fans nationally but couldn’t perform, it had to been very hard. I remember his music well, rohash shad. His name and music will live on. This short movie represents many other like him that we haven’t heard yet. Good posting. 


default

Simply incredible!

by farrad02 on

Thank you so much, Mr. Farmanara! This is a historic documentary.


Peykan

Impressive Documentary

by Peykan on

تراژدی اینجاست، زمانی که پرویز یا حقی مجبور بود در منزل آثار خود و دیگر موسیقیدانان تراز اول ایران را ضبط کند تا از بین نروند، صدا و سیما و وزارت ارشاد به  ترویج و نشر موسیقی صادق آهنگران میپرداختند.

Red Wine

...

by Red Wine on

 ببین از مردنت گشته دل و قلب همه پر خون - ببین دیگر نمودی ملت ایران ز غم مغموم

متأسفانه در بازی از مطالب دیگر اشخاص خواندین که گفتند مرحوم یاحقی از ناراحتی‌ روانی‌ رنگ می‌بردند و این کذب است و لطفا افرادی که اطلاع خاصی‌ از این شخص (یا هر کس دیگر !) ندارند،اینجور نقل قول نکنند و شایعه سازی نکنند که واقع اینجور دل‌ شکستن بر هیچ کس روا نباشد.

مطلب در مورد مرحوم یاحقی به درستی‌ تا به حال ادعا نشده است و سالها طول میکشد تا ایرانی جماعت بداند که عجب گوهری را از دست داده است !

چند وقت است که مشغول جمع آوری مطالبی‌ در مورد موسیقی‌ اصیل ایرانی هستیم تا آن را در همین سایت وزین چاپ برسانیم.در این رابطه هم مطلبی نوشته شده است که به زودی پست میشود.

دلم را در میان دست می گیرم و می افشارمش در چنگ

دل این جام پر از کین پر از خون را دل این بی تاب خشم آهنگ

 

درود ای واپسین صبح ای سحر بدرود

که با آرش تو را این اخرین دیدار خواهد بود

 

ز پیشم مرگ نقابی سهمگین بر چهره می آید

به هر گام هراس افکن مرا با دیده خونبار می پاید

به بال کرکسان گرد سرم پرواز می گیرد

به راهم می نشیند راه می بندد به رویم سرد می خندد

به کوه و دره می ریزد طنین زهرخندش را

و بازش باز می گیرد

 

دلم از مرگ بیزار است که مرگ اهرمن خو آدمیخوار است

ولی آنجا که ز اندوهان روان زندگی تار است

ولی آنجا که نیکی و بدی را گاه پیکار است

فرو رفتن به کام مرگ شیرین است

همین بایسته آزادگی این است

 

برا ای آفتاب ای توشه امید " یاحقی "

برا ای خوشه خورشید "یاحقی "

تو جوشان چشمه ای من تشنه ای بی تاب

برا سرریز کن تا جان شود سیراب

 

چو پا در کام مرگی تند خو دارم چو در دل جنگ با اهریمنی پرخاش جو دارم

به موج روشنایی شستشو خواهم ز گلبرگ تو ای زرینه گل من رنگ و بو خواهم