آشتی ملی

مسئله مهمی است و خیلی پول توشه!


Share/Save/Bookmark

آشتی ملی
by Jeesh Daram
02-Aug-2008
 

جای شما خالی امروز صبح قهوه را زدیم و باغچه را آب دادیم و پرندگان درون باغ همه شاد ند و سگ همسایه در خواب و الحمد للا بزنم به تخته افق فکری مان بدلایلی که عرض خواهم کرد خیلی باز است. دیدم بهتر است هرچه زودتر با فرد فرد و تک تک شما عزیزان (صبح شد و کاسه لیسی اثنی عشری شروع شد) تماس گرفته و تا خُلق و خوی صبحگاهی مان خوب است و روی سگی ما بالا نیامده اجازه بفرمائید مطالب مهمی را عرض کنم و با شما در میان بگذارم، چون آدم چه میداند ده دقیقه دیگر وضع چه میشود.

باری، بعد از سالها تفکر و اندیشه در مورد پیدا کردن یک راه حل منطقی برای فیصله دادن به درگیری تمام نشدنی بین ملت ایران با دولت و حکومتشان و امید تحقق به آنچه که برخی آنرا آشتی ملی میخوانند، سرانجام به یک نتیجه گیری و راه حلی رسیدم که به امید خدا اگر شما آنرا مطا لعه بفرمائید و بدون غرض ورزی و چوب لای چرخ گذاشتن سبک ایرانی مفاد آنرا مورد بررسی قرار دهید، شاید بلطف حق آنرا متفقاً تاُیید و به دفتر سازمان ملل ارائه دهیم تا در یک رفراندم با تمام هموطنان در میان بگذارند و ملت ایران سرنوشت خودرا انتخاب کند.

حالا بنده کاملاً آگاه هستم که با خواندن حتی همین چند سطر، بعضی بلافاصله پرگار شک و تردید را باز کرده اند که دلیلی پیدا نمایند تا دور مارا خط و دایره بکشند. لذا قبل از اینکه آن چند هموطن از گفته ما دل ببرند و بقیه مطالب را نخوانند، بنده باطلاع و سمع ایشان برسانم که: نروید! چون مسئله مهمی است و خیلی پول توشه!

ملاحظه فرمودید؟ تا صحبت پول شد همه گوششان تیز شد و همین را باید بفال نیک گرفت. باری، بسیاری از مشکلات ما ایرانیان با دولت و سردمداران کشورمان بخاطر قطبی شدن سرمایه هاست و چاپیدن در آمد مملکت از فروش منابع ملی توسط سران دولت و نورچشمی هایشان و همینطور توسط قطب دیگر، یعنی طبقه بازاری و وابستگان ایشان. بقیه مردم بین این دو قطب پراکنده هستند و در تلاش پایان ناپذیر برای گذران زندگی دست و پا میزنند. البته گروهی هم که در برزخ غربت گیر کرده اند و در میان ایشان افراد فقیر بسیارند و تعداد زیادی نیز وضع مالیشان خوب است و یک پایشان در ایران است و پای دیگر در خارج و شعر مورد علاقه شان هم اینست:

هم در غربت دلم شادُ هم کاندو در وطن دارم....

اجازه بفرمائید در بدو امر مسئله را روشن کنم. چون میدانم آدم وقتی یک مقاله ای را میخواند و نویسنده طفره میزند، آنگاه خواننده دور از جون شما دچار حالتی مشابه کزاز اطفال میگردد و یک حالت شبه هاری که میخواهد در و پنجره را خرد کند و بزمین و زمان فحش بدهد. پزشکان این حالت را "مگسی" شدن و فرانسویان آنرا "مگسیزاسیون" میخوانند. لذا قبل از وقوع حادثه ای، برای تشریح کامل مطلب همینقدر عرض کنم که پیشنهاد و راه حل بنده برای آشتی ملی همانا تقسیم بدون چون و چرای منابع و ذخایرطبیعی مملکت بین آحاد و افراد ملت ایران است، چه آنها که در داخل هستند و چه آنها که در خارجند و بدون تبعیض در مورد مرام سیاسی، مذهبی و یا اجتمائی و هر گونه دگراندیشی هموطنان.

میدانستم تا مطلب را بگویم شاد میشوید! خوب خدارا شکر. قبلاّ هم بارها حضورتان عرض شد که ما شما را جای بد نمیبریم.

البته مشکلات در سر راه تحقق چنین آرمانی فراوانند و باید یک به یک بررسی شوند. برخی خواهند گفت که دولت منافع خودرا با کسی شریک نخواهد شد و منابع طبیعی را تقسیم نخواهد کرد. بنده با این حرف موافق نیستم و شاهد عینی میاورم و این سئوال که چطور دولت ثروت ایران را با انگلستان، روس و چین تقسیم کرده است؟ چطور سیگار، کاپوت و بنجلات دیگر از آمریکا وارد میکند و در مقابل آن دلار صادر میکند؟ پس بهمین دلیل این یک دولت ناخن خشکی نیست که خست نشان بدهد و بگوید "من منابع طبیعی را برای ملت خودم میخواهم." در عین حال از محل فروش و یا بباد دادن منابع ملی ایران، هر کشوری هر گندی بسازد ایران خریدار است و این خوی لوطی گری و داش مشدی گری ایرانی دنیائی را ثروتمند کرده است.

دیگری اعتراض خواهد کرد که با ازدیاد جمعیت در ایران، ذخائر کمتری به افراد خواهد رسید. این حرف کاملاً صحیح است و بهمین منظور راه حلی که بنده ارائه میدهم مشروط به عقیم کردن عمومی ایرانیان است. یعنی اگر سهم منابع کشورت را میخواهی باید ضمانت کنی که نون خور پس نخواهی انداخت. در غیر این صورت این پاسپورت و گذرنامه ات و اینهم چمدانت و یک جلد فرهنگ اسپانیولی- فارسی، یا علی، بزن برو مکزیک که بچه ساختن در آن کشور یک ورزش ملی بحساب میآید و در المپیک بارها اول شده اند. ولی اگر میخواهی در وطن بمانی و عشق کنی و زندگی راحت، باید لوله ها را ببندی. تازه خدارا شکر کنید چون در هندوستان در سالهای دهه هفتاد در ازاء عقیم کردن خود، افراد فقط یک رادیوی ترانزیستوری دریافت میکردند و تازه باطری آنرا باید از جیبشان میخریدند!

شما فراموش نکنید، ما در سرزمین ثروتمندی گرفتار شده ایم و عمری است دولتهای ما بما چپانده اند که نفت در ایران "ملی" است. بعد که بالغ شدیم فهمیدیم ای بابا، نفت چراغ سه فتیله ای و چراغ بادی را ملی کردند و اون نفت چرب و خوباش کماکان دولتی است و مال انگلیس و شرکتهای نفتی. حالا نمیخواهم صبح اول صبح نمک روی زخمتون بپاشم، لذا برویم سر اصل مطلب و اجازه بدهید این چند تا آمار را خدمتتان ارائه دهم:

جمعیت ایران:

71 میلیون نفر و حالا میگیم تا بیائیم و رفراندم کنیم و همه را اخته کنیم لااقل یکی دوسال طول میکشد و بسیاری بچه دار خواهند شد، لذا حالا میگیم جمعیت ایران 80 میلیون! چون بالاخره خیلی هم دوستان و میهمانان افغان داریم که آنها هم از خودمان هستند و توی عالم لوطی گری کسره به آنها نارو بزنیم، آنهم حالا که همه داریم پولدار میشویم.

منابع و ذخائر ایران:

نفت خام کشف شده درون زمین: 138.4 میلیارد بشکه. دوازده درصد نفت دنیا متعلق به ایران است. حالا چه بسا دویست میلیارد بشکه دیگر هم هست منتهی صداشو در نمیارن که مبادا ما شهوتی بشیم! چمیدونیم واللا...

ذخیره گاز درون زمین: 26.37 ترلیون متر مربع! بعد از روسیه توی دنیا دوم هستیم. یعنی در کشتی اولیم و در گاز دوم. البته در میزان مصرف هروئین و تریاک نیز مدال برنز از آن ماست.

ذخائر و تولیدات بسیار مهم دیگر:

اورانیوم، مس، طلا، نقره، جیوه، آهن، گوشتکوب، دسته هونگ، گیوه، حقه بافور و غیره و غیره....

اون پسته، خرما، کتیرا و سدر و واجبی را هم تو رو حضرت عباس دوباره وسط نکشید که آن آمارها فقط برای رد گم کردن و خرکردن ماست. آخه مملکتی که روی آنهمه نفت و گاز و اورانیوم خوابیده چه نیازی به صدور واجبی و کتیرا داره؟ دروغ میگم؟ اون پسته مان را هم خودمان میبریم در سینما با دوستان میخوریم و صادر هم نخواهیم کرد! از زمان هوخشتر تا حالا مخ مارو خوردند بسکه گفتند "صادرات ایران پسته است و کتیرا و فرش". شاش بندمون کردین والا. عجب گیری افتادیم!

باید ببخشید که عصبانی شدم، ولی آخه آدم اینهارو به کی بگه؟ در دوران دبیرستان در تجریش و کلاس نهم یکروز پای تخته معلم جغرافیا از بنده سئوال کرد میزان تولید سالیانه ذغال سنگ انگلستان چقدر است؟ با آنکه من پاسخ درج شده در کتاب درسی را میدانستم ولی بخاطر غرور جوانی و شاید معده سنگین پوزخندی زده و پاسخ دادم: "بسیار کم، چون دیدند نفت ایران بمراتب برایشان ارزانتر در میآید، هم دودش کمتر است و هم سوختش تمیزتر!" جاکش با آنکه خنده اش هم گرفت ولی فکر کنم از ترس ساواک مجبور شد نمره صفر بما بدهد! ما هم سرافکنده از کلاس خارج شدیم و جای شما خالی رفتیم همون روبروی ایستگاه اتوبوسها در بستنی فروشی صادقی یک مخلوط زدیم و بعد رفتیم سینما آستارا و با یک بلیط دو سانس نشستیم و خیلی هم خوش گذشت....

حالا اگر ما همینطور سر انگشتی جمع بزنیم و بخاطرارزش زمانی پول، هر بشکه نفت را 200 دلار حساب کنیم، اونهم بخاطر اینکه شما آشنای ما هستین و گاز را هم 400 دلار برای هر هزار متر مکعب، خلاصه با پس و پیش کردن این بشکه و اون بشکه و دو تا هم دوغ داشتین با کوبیده اضافه که حالا اونهم مهمون ما، جرینگی میشه نفری چندین میلیون دلار. بگو خدا بده برکت! حتی این شامل حال مسعود رجوی وخانم و همشیره ایشان، و همینطور رضا پهلوی و خانم والده و دارو دسته شان نیز میشود، چون از اوّل قرار بود تبعیض قائل نشویم.

نکته مهم آنکه اون اورانیوم، طلا، مس، نقره و انرژی اتمی و غیره را برای دولت میگذاریم که از محل فروش آنها و همینطور درآمد از طریق صنایع خدماتی چرخهای مملکت را بگرداند و چشمش هم کور اگر نمیتواند میدهیم دیگران بگردانندش. یعنی ما اولین کشور دنیا خواهیم شد که دولتش را منحل میکند و خدمات آنرا "آوت- سورس Outsource" میکند! یعنی بجای آنکه صبر کنیم تا بیآیند و دوباره مستعمره مان کنند، خودمان تمام وظایف دولت را آوت- سورس میکنیم به چین، روس، ژاپن و هر کشور دیگری که در مزایده برنده شود و به ایشان محول خواهیم کرد. فقط پولمان را بدهند خودمان خرج کنیم. البته فراموش نکنید افرادی که سیّد هستند کماکان چند در صد باید بیشتر از بقیه ما بگیرند و این وجداناً حقشان است.

حالا شما مجسم بفرمائید ایران چه مدینه فاضله ای خواهد شد. هر کسی سر سال مقداری از سهم خودرا میگیرد و هر کاری بخواهد با آن میکند. دیگر چندان نیازی به اتومبیل و رانندگی نخواهد بود چون برنامه بخور و بخواب است، کشاورزی توسعه پیدا خواهد کرد و وفور نعمت مثل آب اماله و مردم در یک رقابت سالم سعی خواهند کرد به وارد نمودن آنچه لازم است و صدور خدمات و تولیداتشان به خارج. دولت هم که در دست یک کنسرسیوم از کشورهای خارجی خواهد بود و دیگر نه نیازی به ارتش است و نه سیاست و طبیعتاً جدائی مذهب نه فقط از سیاست بلکه از همه چیز میسر خواهد شد. لغت "دمکراسی" را هم از فرهنگمان خارج خواهیم کرد، چون هرچه بدبختی میکشیم از همین تعبیرلغت دمکراسی است.

البته ملت کم کم پیر میشود و با کم شدن جمعیت دولت میتواند نیروی جوان را یا از خارج وارد کند و یا جواز صادر کند برای همانند سازی یا "کلونینگ Cloning" که مقدار لازم نیروی جوان برای خرحمالی در اجتماع باشد. بهر صورت یک چیز را فراموش نفرمائید وآن اینکه، با دست روی دست گذاشتن جمعیت بالا میرود منابع طبیعی روز بروز کمتر میشوند و سرانجام دیگر چیزی نخواهد ماند که بین نسلهای آینده تقسیم شود. اینست که بنده پیشنهاد میکنم جلوی بوجود آمدن نسلهای فقیر آینده را باید گرفت، وگرنه زبانم لال روزی خواهد رسید که در ازاء عقیم کردن هر ایرانی دوازده عدد تخم مرغ باو خواهند داد، آنهم بعد از ساعتها در صف ایستادن!

حالا زانوی غم بغل مکنید وغصه نخورید که ای وای این نمیشه برای اینکه نسل ایرانی از بین میره و غیره و غیره. مگر الان که شصت و پنج درصد ازمردممان جوان هستند چه گلی بسر خودمان و دنیا زده ایم؟ اینهمه معتاد و بیکار، اینهمه بچه های ولگرد و بی سر پرست و اینهمه فقر و اختلاف طبقاتی و اینهمه موتور سیکلت سوار لات توی پیاده روها. دور اندیشی امروز شما لااقل باعث رفاه 80 میلیون نفر خواهد شد. دولت منحل، ثروت در دست ملت و مردم هم که دیگر اخته و عقیم شده اند و ترسی از معتاد شدن جوانان و غیره نخواهیم داشت. هرکسی هم که تقلب کرد وبچه پس انداخت، بر اساس مفاد قانون اساسی و موافقتنامه های یونسکو و سازمان عفو بین المللی، باتوم و توپوز توی ماتحتش فرو خواهند کرد و تبعید به کشور دوست، جمهوری مکزیک، تا درسی بشود برای آیندگان.

وقتی دولت آوت- سورس شد آنوقت گردانندگان خارجی میدانند که اگر خوب کار نکنند کشورهای دیگر جای آنها را خواهند گرفت، ولی دولتی که از درون باشد همان منجلابی را بار خواهد آورد که همه در آن غوطه وریم، و اسمش هم هست حکومت مردم بر مردم. یعنی الاغ سواری در قالب دمکراسی. ما دمکراسی و نفت ملی نمیخواهیم، پولش را بما بدهید خودمان یک فکری خواهیم کرد. شاید شما تصمیم بگیرید تمام سهم خود از منابع ملی را صرف خرید باقلوا و سوهان قم بکنید. آیا این چند صباح عمر اگر آدم یک باقلوای سیر بخورد بهتر است یا آنکه هر سی و چند سال یکبار، یک مشت دزد بیایند سر کارها و پول وثروتی که متعلق بشما ست را صرف بریز و بپاش های خودشان بکنند و توی سرتان هم بزنند؟ آخه کدام ملت دیگری در دنیا وجود دارد که ثروتمند باشد ولی هم از دولتش تو سری بخورد وهم از اجنبی؟

تصمیم با شماست و با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمیشود! الان هم بنده باید بروم گلاب به روتون مقداری کود حیوانی برای باغچه ها بخرم و بر میگردم. میتوانید بعد از ظهر با بنده تماس بگیرید و یا مستقیماً با دفترسازمان ملل.


Share/Save/Bookmark

Recently by Jeesh DaramCommentsDate
زهرا سلطان و کهنه گوهی تاریخ
8
Oct 18, 2012
جمهوری آریایی ایران
17
Mar 03, 2012
بهار ایرانی
15
Feb 17, 2012
more from Jeesh Daram
 
Majid

It's just getting better .....LOL

by Majid on

GENIUS! that's all I can say!


David ET

Simply Brilliant

by David ET on

Two Thumbs Up!


Monda

you're so good at this man!

by Monda on

cheghadre baamazzeh minevissi, damet garm :o)


default

Baba eyvallah...

by Zereshk Polo (not verified) on

JD you are terrific -- the pride and joy of iranian.com. Good writing, man, good writing.


cyrous moradi

Russell Vs. JD

by cyrous moradi on

Hi Azarin , Nice to hear you

Yes! the exact name of the book as I said before is " Scientific out look" you can order with this URL:

//www.amazon.com/Scientific-Outlook-Bertrand-Russell/dp/041524997X

Of course as you also agree with me, JD put it in a very interesting way .

 

 


Azarin Sadegh

Comapring Bertrand and Jeesh

by Azarin Sadegh on

Dear Cyrous,

I had read many of Russell's books in Iran, But I couldn't remember this particular one, so I did some Google search:

 //www.marxists.org/reference/subject/philosophy/works/en/russell2.htm

Now I wonder who's writing satire, who's writing philosophy...:)

Like you, I prefer JD's entertaining style of writing philosophy!

Azarin


Maryam Hojjat

Great satire!

by Maryam Hojjat on

Thanks, JD

Keif Kardam!


default

رحم کنین

hamvatan (not verified)


تنها یک سوال دارم

آیا این طرح تخم بری شما شامل مسعود و رضا هم می‌شه یا به اونا فرصت میدین از همسرشون پسردار بشن. آخه خدا را خوش نمیاد حسرت یه وارث مذکر را به دل این دوتا مدعی سلطنت بذارین


cyrous moradi

more details

by cyrous moradi on

Good afternoon Souri

 I can remember more details now.The original name of Russell's book is; "Scientific world outlook" and it has been translated by Hasan Sader in Persian : " Jahanbini Elmi"

But any way, I think you are completly right, JD indeed expressed the idea in a very pleasant and interesting way.

thanks


Souri

Mr. Moradi

by Souri on

Bertrand Russell was one the greatest philosopher of the 20 century.

I always read his books and believe in him. The rules you mentioned, weren't them in a chapter of his book "Power" instead ?

I don't remember the book you mentioned, but recall having read what you said, from him. I may go back and re-read his books again after 30 years....but, maybe I don't need anymore, as JD is a new philosopher here actually present !!


cyrous moradi

Russell suggested it years ago

by cyrous moradi on

Dear JD, Good time

 I think Sir Bertrand Russell, well known British philosopher, years ago gave this suggestion (some how in an other form). in his famous book: Scientific Philosophy. This book has been translated in Persian nearly three decades ago by Hasan Sader.

If I may recall the outline of his suggestion,  are:

For a lucky society:

1-            Every body has right to marry or have sexual partner

2-            Just few elite people, those have been approved by physicians has right to bring children.

3-            The children should be trained and well prepared to life not necessarily by their parents but by experts.

4-            For the time being I have forgotten the rest of the suggestions but I think the interested people can find in Russell’s collected works.

Have fun

Cyrous


Mazloom

I agree

by Mazloom on

...with most of your ideas except I'm worried about runaway inflation under these circumstances. Any idea how to pump in so much money into the economy and keep inflation stable at the same time? It’s the same dilemma that USA has; they rather spend their money in Iraq than invest it in domestic projects.

P.S. I already voluntarily forewent having children, so count me in.


News Goffer

موافقت اصولی

News Goffer


سلام آقای جیش دارم: همهء نکاتی را که ذکر فرمودید قبول دارم الا قضیهء اخته کردن را، لا اقل تخفیفی قایل بشوید تا در صد اقلی از مردم بتوانند بارور باقی بمانند. چون البته قسمت آوت سورس کردن را با شما آمدم و قبول کردم اما نکند ماهم مثل امارات بشویم که حتی ارتش اش را نمی تواند با تبعه های امارات پر کند و داوطلب وطنی هم ندارد و ارتش اش توسط هندی ها و بنگلادشی ها (لا اقل در سطوح پایین تر) دارد اداره می شود! میدانم در مدینهء فاضلهء اخته یا نابارور شما، می فرمایید که نیازی به ارتش نیست اما شرمنده، ببخشید شما که اینطور در مسایل اقتصادی کلان وارد و کاردان هستید باید کمی هم سایر امور از قبیل سیاست خارجی را به دست سایر متخصصین امور (از جمله بنده) بسپارید که حضور ارتش را برای کشوری مانند ایران عزیز لازم می دانیم. بنده هم به عنوان یک متخصص فوق عالی (یعنی بدون تحصیل و بدون تجربه، عین آنچه برای کشور ما بهترین بوده و هست) قسمت کارآیی آوت سورسینگ را قبول دارم اما فکر نمی کنید خیلی افت داشته باشد که سربازان یک ارتشی خارجی باشند یامثلا مرده شور هایش خارجکی باشند و مثلا بقال هایش هر روز بگویند هلو هاو آر یو؟ پس تکلیف مخترعین تجارت هرمی و کارگزاران اولین مافیای اقتصادی ایران، یعنی دریانی های ساکن مرکز چه خواهد شد؟ فکر کنم باید استثنائاتی قایل شد.

 درقسمت این کلاهبرداری "ملی شدن نفت" و دولتی باقی ماندن آن صد در صد با شما هستم! این کلاهبرداری در روز روشن را بارها خواسته ام مطرح کنم اما شهامتش را نداشته ام تا اینکه جنابعالی پیدایتان شد و این شهامت را به من دادید. گرچه که این تنها موردی نیست که شما به من شهامت داده اید. من عمرا هرگز فکر نمی کردم روزی بشود که در نهایت خونسردی و با فراغ بال در جایی عمومی کلمهء جیش را با این راحتی بنویسم و حتی در جلسات دوستانه نام شما را اینطور به آسانی به زبان بیاورم. (مثال: "چند وقتیه از جیش دارم خبری نیست." یا" مقالهء آخر جیش دارم رو خوندی؟")

 در خاتمه و جسارتا فقط یک نکتهء دیگر را عرض می کنم که ممکن است ایضا در دراز مدت باعث دردسر و گرفتاری ما شود. آن نکته مسئلهء خیل ایرانی های اخته نشده و بچه دار شده و پس گردنی خورده وباتوم و توپوز توی ماتحتشان فرو رفته ای است که به مکزیک تبعید شده اند. این گروه در دراز مدت، وقتی که من و شما (از روحیهء تعاون من خوشتان آمد؟) ایران را درست کردیم و اینها در تمام این مدت مشغول زاد و ولد و هر کار که آدمها در مکزیک می کنند بوده اند، و ما هم که دیگر پیر می شویم و بچه هم که نداریم و این گروه ایرانیان مقیم مکزیک خود را کاربلد (تکنوکرات) و وارث مملکت می داندو برای خودش در مکزیک تلویزیون ماهواره ای درست می کند و بیانیه صادرمی کند و ملت را در ایران تحریک می کند که به پارک ها بروید و شعار بدهید: (واقعا ببخشید بی تربیتی است اما چاره ای نیست) "بگا ، بزا حق ماست، خدا نگهدار ماست" ، آنوقت ما چکار کنیم؟ ارتش آوت سورسی را بفرستیم دیش های ماهواره ای را بر بچینند و تظاهر کنندگان را دستگیر کنند؟ پارادوکس را دارید؟ ضمنا فیلتر کردن سایت های غیر اخلاقی مانند مکزیکن دات کام را که عنقریب درست خواهند شد را نیز در دستور کار قرار دهید که بتوانیم با فتنهء این ایرانین مکزیکن هایی که رشد تصاعدی نیز خواهند داشت مقابله کنیم.

 از شما ممنون و متشکرم و امیدوارم با حل کردن مسایل جزیی فوق بتوانیم هر چه زودتر با هم به رتق و فتق امور مهم مملکتی بپردازیم. موید باشید.


Souri

JD Jaan

by Souri on

This one was the best I've read since months. So great...

At first, I was about to get my "magacisation" ..but the more I read, the more I found your proposition interesting. Finally, someone intelligent who has the best interest of all, in his heart !!!

I promise, we will eat our first share of baghlava together in cinema Astaraa.

Thanks. This was, funny, intensive and also sad some how, because real.


default

One of the best satires I

by sotrue (not verified) on

One of the best satires I have ever read. Most excellent. Thanks.


ebi amirhosseini

JD Aziz !!

by ebi amirhosseini on

Khaater-e-  Molukaaneh Shaad Shod !.


IRANdokht

I LOVED IT

by IRANdokht on

You made me laugh outloud!   Genius!

Thank you

IRANdokht


Jahanshah Javid

marekeh

by Jahanshah Javid on

kheyli haal kardam :o)))